نظريه پنجره شكسته

 

اين نظريه در حوزه علم جامعه شناسى مطرح شده است و يك واقعيت اجتماعى را با استعاره از "پنجره شكسته" تشريح مى نمايد.
هنگامى كه شيشه پنجره خانه اى شكسته شده باشد، در صورتى كه پس از مدتى پنجره شكسته ترميم نشود، به تدريج رهگذران با تصور اينكه ساختمان خالى از سكنه است، اقدام به شكستن شيشه هاى پنجره هاى ديگر خواهند كرد و به مرور زمان بر سرعت شكستن پنجره ها نيز افزوده خواهد شد!!

 كاربست نظريه پنجره شكسته در علم مديريت:

1-در صورت بروز كوچك ترين مشكل و نقطه ضعف توسط مدير (بالاخص ضعف شخصى) در يك سازمان، آن مى بايست سريعا رفع شود.

2- در صورت عدم بهبود نقطه ضعف توسط مدير، برخى از كاركنان و ارباب رجوع ممكن است از ضعف موجود حداكثر سوء استفاده را كرده و اقدام به زدن ضربه هاى بيشتر به مدير و سازمان كنند.

3- نتيجه اين كار افزوده شدن ضعف ها و به عبارتى افزايش تعداد پنجره هاى شكسته است.

4-بنابراين پنجره شكسته اول مى تواند در صورت عدم ترميم نهايتا منجر به فروپاشى و اضمحلال مديريت شود!

منبع: کانال آکادمی مدیریت حرفه ای

سبک‌های متفاوت رهبری در سازمان‌ها

1- رهبری اقتدارگرایانه (Autocratic Leadership): در سازمان‌هایی که دچار بحران جدی شده‌اند و نیاز به تصمیم‌گیری‌های سریع دارند و فرآیندهای کاری روتین و غیرتخصصی است، اجرا می‌شود. برای سازمان‌های نظامی این سبک رهبری مناسب است و مزایایی مانند سرعت در تصمیم‌گیری و قدرت بلامنازع در رهبری را به همراه دارد.

2- رهبری بوروکراتیک (Leadership Bureaucratic): برای سازمان‌هایی که کارهای دقیق و علمی و نا ایمن انجام می‌دهند و لزوم توجه به قوانین و دستورالعمل‌ها برای انجام درست و ایمنی جدی است، بسیار مناسب است. مزایای این روش رهبری سازمانی بالا بردن ایمنی و کم‌کردن ریسک ناشی از کارکردهای تعیین نشده است.

3- رهبری کاریزماتیک (Charismatic Leadership): برای سازمان‌هایی که از بی‌تفاوتی و عدم احساس مسوولیت کارکنان ناراضی هستند انتخاب این سبک رهبری می‌تواند مفید باشد که با شور و انرژی خود سازمان را به حرکت درمی‌آورند. این سبک از رهبری برای سازمان‌هایی که به تغییرات درونی نیاز دارند، مناسب است و رهبری در این سبک باید با الگو قرار دادن خود سایرین را به عملکردهای فوق‌العاده مجاب کند.

4- رهبری مشارکتی (Participative Leadership): در سازمان‌هایی که نوآوری و خلاقیت رمز موفقیت و نیاز به مشارکت کارکنان مهم‌ترین عامل در ماندگاری سازمان است این سبک از رهبری مناسب است. این نوع رهبری برای شرایط غیربحرانی بسیار موثر است و در شرایط بحرانی که نیاز به سرعت در تصمیم‌گیری دارد پاسخ معکوس می‌دهد. برای سازمان‌هایی که تمرکز بر بهبودهای عملیاتی و بهبود محصول یا ارائه بهتر خدمت دارند، نیز مناسب است و از معایب آن طولانی شدن تصمیم‌گیری‌ها و مشخص نشدن برخی از ناکارآمدی‌های فردی است.

5- رهبری عدم مداخله ( Laissez - Faire Leadership): برای سازمان‌هایی که نیاز به روش‌های خود مدیریتی دارند و مدیریت زمان اهمیت زیادی دارد مورد استفاده قرار می‌گیرد. برای کارهایی که نیاز به هدایت نداشته و اطمینان داریم که کارها با حداقل خطا انجام می‌گیرد مناسب است و اگر دانش مناسب در بین کارکنان نباشد ریسک زیان‌دهی آن بالا است.

6- رهبری مردم محور (People - oriented Leadership ): این سبک رهبری برای توسعه کارهای تیمی است و با توجه به اینکه رهبری سازمان نگاه یکسانی به کارکنان دارد تیم‌های مقتدر و قوی در آن تشکیل می‌شود. نقطه ضعف بزرگ این نوع سبک رهبری فراموشی مسوولیت‌های فردی است و باعث می‌شود قابلیت‌های فردی کارکنان نادیده گرفته شود.

7- رهبری خدمتگزار (Servant Leadership): این سبک رهبری برای سازمان‌های آموزشی یا خدماتی مانند بیمارستان، دانشگاه بسیار مناسب است و معمولا رهبری سازمان به شاخص‌های فرهنگی و ارزشی بسیار پایبند است و تعهد به‌کار، صداقت، راستگویی و همدلی از ارزش‌های مطرح در این نوع رهبری است. در این سبک به‌رغم کندی تصمیم‌گیری ایجاد فرهنگ ارزشی و خدمت در سازمان از نکات مثبت آن است.

8- رهبری وظیفه‌گرا (Task - Oriented Leadership): این سبک از رهبری توجه وسیعی برکنترل کار، وظایف و دستورالعمل‌ها دارد و معمولا به‌دلیل عدم توجه به مشکلات کارکنان نارضایتی در بین آنها گسترش می‌یابد.

9- رهبری تعاملی(Transactional Leadership): این نوع سبک رهبری مناسب با سازمان‌هایی است که کارها را به شکل پروژه‌ای انجام می‌دهند و برای سازمان‌های دانش محور که نیاز به نوآوری و خلاقیت دارند، مناسب نیست.

10- رهبری تحولی (Transformational Leadership): این سبک رهبری با تعیین چشم‌انداز و اهداف روشن و مکالمه آن در سازمان سعی در جذب مشارکت کارکنان می‌کند. این مهم با درک درستی از تحولات پیرامونی و شیوه‌های ایجاد انگیزه امکان می‌یابد و رهبری با هوش عاطفی خود توانمندی‌های جدیدی نسبت به قبل برای سازمان ایجاد می‌کند. از نقاط ضعف این سبک تایید رهبری از سوی تمامی رده‌های سازمانی است و درصورتی‌که زیرساخت‌های تغییر را ایجاد نکند امکان موفقیت بسیار کاهش می یابد.

منبع: کانال مدیریت رفتار سازمانی

هفت رفتاری که افراد دارای اعتماد به نفس بالا آن را انجام نمی دهند:

 

1- از مسؤولیت فرار نمی کنند. برای نمونه زمانی که با تأخیر به سرکار می رسند، ترافیک را بهانه نمی کنند.

2- از انجام کارهای ترسناک خودداری نمی کنند و اجازه نمی دهند ترس زندگی شان را دربرگیرد و مانع تجربه کردن امور جدید توسط آنها شود که این امر باعث تقویت و پیشرفت شخصیت آنها خواهد شد.

3- همواره در راحتی و رفاه به سر نمی برند. زیرا می دانند ماندن در این وضعیت باعث ناکامی در رسیدن به آرزوهایشان خواهد شد و در صورتی که بخواهند موفق شوند باید راحت طلبی را کنار بگذارند.

4- هرگز هیچ کدام از کارهایشان را به زمان مناسب، شرایط مناسب، هفته بعد، هر زمان که وقت کافی وجود داشت" موکول نمی کنند. بلکه بر انجام اقدامات لازم در زمان مناسب تأکید دارند.

5- تلاش نمی کنند بر دیگران سلطه یابند و به واکنش های منفی توجهی نمی کنند.

6- دربارۀ مردم قضاوت و پیش داوری نمی کنند. زیرا آنها با خودشان به حدی مهربان هستند که نیازی به این ندارند که برای احساس برتر بودن در غیاب اطرافیانشان به آنها توهین کنند.

7- خودشان را با هیچ کس مقایسه نمی کنند و هرگز با هیچ کسی جز خودشان در گذشته رقابت نمی کنند.

منبع: کانال مدیران آینده

هوش هیجانی چیست و چطور می توان آن را بهتر کرد؟

همه ما، چه در محیط کار و یا چه در زندگی شخصی افرادی را می شناسیم که شنونده های بسیار خوبی هستند. تفاوتی ندارد که در چه وضعیتی هستند، بلکه همیشه می دانند که چه چیزی را چطور بگویند بنابراین ما از حرفشان ناراحت یا آزرده نمی شویم. آنها ملاحظه گر و متوجه هستند، حتی در صورتی که برای مساله ما راه حلی پیدا نکنند ما از آنها حس مثبت و خوش بینی می گیریم.

همچنین می شناسیم افرادی را که در مدیریت احساس خودشان مسلط هستند و در موقعیت های استرس زا عصبانی نمی شوند. در عوض، از مهارتی برخوردار هستند که به مساله نگاه کرده و با آرامش راه حل پیدا می کنند. آنها تصمیم گیرندگان فوق العاده ای هستند و می دانند چه زمانی به شهود خودشان اطمینان کنند. بدون در نظر گرفتن توانایی آنها، معمولا این افراد بیشتر تمایل به صداقت با خودشان را دارند. آنها به خوبی انتقاد می پذیرند و می دانند چه زمانی از آن برای بهبود مهارت شان استفاده کنند. افرادی با این شاخصه، از هوش هیجانی بالایی برخوردارند. به خوبی خودشان را می شناسند و توانایی درک نیازهای احساسی دیگران را نیز دارند.

آیا شما هم تمایل دارید شبیه این افراد شوید؟ بیشتر افراد قبول دارند که هوش هیجانی به اندازه توانایی فنی در موفقیت حرفه ای اهمیت دارد و دیگر بیشتر سازمانها زمانی که قصد جذب و یا ارتقا سازمان را دارند، از آن استفاده می کنند. برای مثال یکی از شرکت های بزرگ در صنعت آرایشی و بهداشتی به منظور جذب از میان نامزدهای شغلی بخش فروش اخیر در فرآیند جذب خود بازبینی انجام داده و افراد را بر اساس هوش هیجانی انتخاب می کند. نتیجه این شده که در این سیستم جدید آنها به طور متوسط 91 هزار دلار نسبت به سیستم قدیم فروش بیشتری داشته اند. همچنین میزان خروج از خدمت نیروها در میان گروه انتخاب شده بر اساس هوش هیجانی نیز به طور چشمگیری کمتر است.

مختصری درباره هوش هیجانی

همه ما شخصیت، نیازها و خواسته های متفاوتی داریم که به روشهای مختلف احساس خود را نشان می دهیم. در این میان اقدام و هوش ما به ویژه اگر می خواهیم به موفقیت برسیم، بسیار اهمیت خواهد داشت در نتیجه هوش هیجانی نیز اهمیت زیادی پیدا می کند. هوش هیجانی توانایی تشخیص احساس خود و فهم آنچه که به شما می گویند و تشخیص احساساتی است که بر افراد اطراف شما اثر می گذارد. هوش هیجانی درک از دیگران را نیز در برمی گیرد، زمانی که شما حس آنها را درک کنید و این موضوع به شما اجازه می دهد تا روابطتان را به طور موثر مدیریت کنید. افراد با هوش هیجانی بالا معمولا در بسیاری از زمینه ها موفق هستند. دلیل آن این است که دیگران دوست دارند این تیپ افراد در تیم شان باشد. وقتی فردی با هوش هیجانی بالا ایمیل ارسال می کند، جواب آن را می گیرد. وقتی به کمک نیاز دارند، معمولا توسط دیگران پاسخ داده می شود. زیرا در دیگران حس خوب ایجاد می کنند و زندگی شان بهتر از کسانی که زود عصبانی یا ناراحت می شوند، پیش می رود.

ویژگی‌های هوش هیجانی

در کتاب دنیل گلمن (Daniel Goleman) روانشناس آمریکایی با عنوان "هوش هیجانی چرا مهم تر از هوش منطقی است" که در سال 1995 نوشته شده، وی هوش هیجانی را بر اساس این پنج ویژگی تعریف کرده است:

خودآگاهی: افرادی که هوش هیجانی بالایی را دارا هستند، معمولا خود آگاه ترند. آنها احساسات خودشان را درک کرده و به خاطر این، اجازه نمی دهند که احساساتشان بر آنها غلبه کنند. اعتماد به نفس دارند زیرا به شهود خود اطمینان کرده و کنترل خودشان را از دست نمی دهند. همچنین تمایل دارند که با خودشان رو راست باشند. نقاط قوت و ضعف خودشان را می شناسند و بر روی زمینه هایی که باعث بهبود عملکردشان می شود، کار می کنند. بسیاری از افراد باور دارند که خود آگاهی مهم ترین بخش هوش هیجانی است.

خود تنظیمی: این بعد، توانایی کنترل احساسات و اقدامات ناگهانی است. افرادی که خود تنظیم هستند معمولا اجازه نمی دهند که عصبانیت و یا حسادت بر آنها غلبه کند و تصمیم های غیر دقیق و ناگهانی بگیرند. آنها قبل از اقدام فکر می کنند. ویژگیهای افراد خود تنظیم، تفکر دقیق، راحت بودن با تغییر، انسجام و توانایی نه گفتن است.
انگیزش: افرادی که سطح بالایی از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، عمدتا خودانگیخته اند. آنها تمایل دارند تا برای رسیدن به موفقیت بلند مدت، نتایج کوتاه مدت را به تاخیر بیاندازند. معمولا بهره ور، دوستدار تغییر و در انجام عمل اثر بخش هستند.

همدلی: این (احتمالا) دومین عنصر مهم هوش هیجانی است. همدلی توانایی شناسایی و درک نیازها، خواسته ها، نقطه نظرات افراد پیرامون ما است. افرادی که از همدلی برخوردارند، در تشخیص احساسات دیگران بهتر عمل می کنند، حتی اگر احساسی که درک کرده اند، خیلی واضح نباشد. در نتیجه افراد همدل، معمولا در مدیریت روابط، مهارت شنیدن موثر و ارتباط با دیگران عالی هستند. آنها از کلیشه ها و قضاوت سریع خودداری می کنند و روش زندگی شان آزاد و صریح و بر مبنای صداقت است.
مهارت های اجتماعی: معمولا صحبت کردن از مهارت های اجتماعی که یکی دیگر از نشانه های هوش هیجانی محسوب می شود، راحت است. افرادی که مهارت اجتماعی قوی دارند، ایفا گران خوب در تیم ها هستند. به جای آنکه اول به موفقیت خود فکر کنند، به توسعه و موفقیت دیگران فکر می کنند. آنها بحث ها را مدیریت کرده و ارتباطات عالی می سازند و در ایجاد و حفظ روابط عالی عمل می کنند.

همانطور که دیدید، هوش هیجانی یکی از عناصر اصلی در موفقیت شغلی و حرفه ای محسوب می شود. با این توانایی می توانید روابط خودتان را مدیریت کرده و شبکه های عالی ایجاد کنید. هوش هیجانی یکی از توانایی های رفتاری رهبران محسوب می شود.

به منظور بهبود هوش هیجانی خود می توانید این اقدامات را انجام دهید:

نحوه واکنش خود به دیگران را زیر نظر بگیرید

اینکه آیا قبل از دانستن موضوعی، قضاوت زود انجام می دهید یا نه؟ آیا کلیشه در ذهن دارید؟ صادقانه در مورد رفتار خود نسبت به دیگران فکر کنید.

به محیط کار خود نگاه کنید

آیا به دنبال جلب توجه برای موفقیت های خود هستید. تواضع یکی از شاخصه های بسیار ممتاز است و به این معنی نیست که شما خجالتی یا اعتماد به نفس ندارید. وقتی که تواضع را تمرین می کنید، شما اشاره می کنید که چه کاری را انجام داده اید و کاملا نسبت به آن مطمئن هستید. پس به دیگران شانس درخشش دهید و صرفا خودستایی بیش از حد انجام ندهید.

-خود ارزیابی انجام دهید

می توانید با استفاده از آزمون های روانشناختی (مثل تست هوش هیجانی بار-آن ) میزان هوش هیجانی خودتان را بررسی کنید و نقاط ضعف خود را پوشش دهید.

4. بررسی کنید که واکنش تان نسبت به موقعیت های استرس زا چگونه است

آیا زود عصبانی یا ناراحت می شوید؟ آیا دیگران را سرزنش می کنید، حتی اگر اشتباه از طرف آنها نباشد؟ توانایی آرام شدن و کنترل احساسات در محیط کار بسیار با ارزش محسوب می شود.

5. مسئولیت عملکردتان را به عهده بگیرید

اگر فردی را آزرده خاطر کرده اید، از وی عذرخواهی کنید. افراد بسیار تمایل به بخشیده شدن و بخشیدن دارند، اگر تلاش صادقانه ای را انجام دهید.

بررسی کنید که اقدام شما چه اندازه روی دیگران اثر دارد اینکه قبل از اقدام شما تصمیم تان چه اثری روی دیگران داشته و خودتان را جای آنها بگذارید. اگر این کار را بکنید، چه حسی به آنها دست می دهد؟ آیا برای خودتان هم این تجربه خوشایند است؟

به طور خلاصه هوش هیجانی یعنی خود آگاهی از اقدام و احساسات و اینکه چطور اقدام شما دیگران را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین با تقویت این مهارت که اکتسابی نیز هست، به خواسته ها و نیازهای آنها نیز توجه کنید.

منبع: Mindtools

برگرفته از کانال منابع انسانی جدید

رهبران قرن آینده چه کسانی هستند؟

«رهبران قرن آینده کسانی هستند که دیگران را قدرتمند می کنند»
این سخن را به بیل گیتس نسبت می دهند.
حالا چه گوینده ایشان باشد و چه غیر، حرف حرف کاملا درستی است. اگر در گذشته قدرت برتر از آن کسی بود که قدرت را از زیر دستانش سلب می کرد و به دیگران ظلم می کرد تا قدرتمند محسوب شود و فرمانروایی کند، حالا فرایند معکوس شده است.

اکنون می توان با توزیع قدرت در میان مردم و مخاطبان قدرتمند محسوب شد.
فناوری های پیشرفته ارتباطی و رسانه ای به راستی قدرت و توانایی مردم را افزایش داده اند.
بسیاری از امکانات و ابزارهای پیشرفته فعلی، توانایی های منحصربفردی بوده اند که روزگاری نه چندان دور در حوزه های قدرت سخت نظامی تعریف شده اند.

توانایی ماهواره های پیشرفته نظامی برای رصد و پایش زمین حالا به سادگی توسط یکی از هزاران ابزار گوگل برای همه مردم روی کره زمین قابل دسترس است.
شما با جی پی اس به راحتی می توانید مکان یابی کنید و با یک گوشی موبایل به اندازه یک زرادخانه نظامی در یکی دو دهه پیش، قدرت داشته باشید.
اگر در روزگاری نه چندان دور داشتن رسانه یک قدرت و ابزار منحصر بفرد در دستان افراد ذی نفوذ و قدرتمند محسوب می شد حالا شما با یک کانال تلگرامی ساده می توانید همان قدرت را تاحدودی در دست داشته باشید.
اگر پخش مستقیم یک امکان پیچیده و دارای زیرساخت تکنولوژیک گران قیمت بود، حالا شما با اینستاگرام لایو و فیس بوک لایو و ... براحتی می توانید حتی اتفاقات روزمره زندگی خودتان را برای مردم دنیا بصورت زنده پخش کنید.

«قدرت» به عنوان یک اصطلاح زنده در انواع مطالعات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در یک قرن اخیر اکنون گویا دچار تغییراتی ژنتیک شده است.

ساختارهای آن به شدت در حال دگرگونی است و توزیع آن نیز معنا و مفهوم گذشته اش را از دست داده است.

روزگاری توپ و تانک و موشک به عنوان «قدرت سخت» اهمیت داشت، پس از آن داشتن ابزارهای فرهنگی اجتماعی برای نفوذ غیرمستقیم بر دیگران به عنوان «قدرت نرم» مطرح شد و در ادامه اصطلاحاتی چون «قدرت زیسته» متولد شد که همه چیز را دگرگون کرد.

حالا همچنان ماهیت قدرت مخصوصا با ظهور تکنولوژی های نوین رسانه ای در حال تغییر و تحول است.
اکنون و شاید بیشتر در آینده، قدرتِ شما به میزان ایجاد توانایی برای دیگران تعریف می شود.

ما از این قدرتِ تغییر یافته در اکنون و آینده دنیا چه سهمی داریم؟ پاسخ کاملا روشن است: هیچ!

برگرفته از کانال هنر مدیریت، اسماعیل رمضانی

بخواهید، نخواهید باید تغییر کنید.

شما به عنوان مدیر بايد نتايج کار را به طرز چشمگيری بهبود دهید، و البته اين کار را در عين حالی که دلها و افکار کارکنانتان را به دست مي آوريد باید انجام دهيد.
باید بگویم که هيچ گونه راه و روش، سابقه و فرمولي که آزمون زمان را گذرانده باشد وجود ندارد. امروزه ديگر هيچ کاري آسان نيست و هيچ چيزی هم ثابت نيست. محيط کسب وکار به سرعت پيش چشمانمان دارد از بيخ وبن و به صورتي گيج کننده دگرگون ميشود، امروز دیگرهر کاري که انجام مي دهيم کافي نيست.
ايجاد تغيير جزئي کاري است که بدان عادت کرده ايم تغییراتی که به تدريج با برنامه ريزي دقيق با اتفاق کامل آرا و با اعمال کنترل در اجرای آن و سر فرصت به سامان برسانيم. اما اکنون ما نه تنها بايد تغيير را به سامان برسانيم بلکه ناچاريم تغييری بزرگ ايجاد کنيم وبه سرعت هم ايجاد کنيم. اگر بخواهيم توقف کرده وسرفرصت به مسائل توجه کنيم وضع پيش چشمانمان تغيير خواهد کرد ونظرات دقيق ما به کار نخواهند آمد.
هرچيزي موردترديد است روش هاي قديمي مديريت ديگر موثر نيست.
ما یک کشور در حال توسعه هستیم و تغییرات به سرعت رخ می دهند لذا هر کسي بايد تغيير کند.
تغيير عميق تر از تکنيک پيش ميرود.
تغيير نه تنها بر کاري که مديران انجام مي دهند، بلکه بر ماهيتشان
نه تنها براحساس وظيفه شان، بلکه بر احساس نفسشان
نه فقط بر چيزي که ميدانند، بلکه بر چگونگي فکر کردنشان
نه تنها بر نحوه نگرش آنان بر دنيا، بلکه بر نحوه زندگيشان در دنيا باید تاثير بگذارد.

منبع: کانال مدیریت کاربردی

جلوه های مدیریت و رهبری در روز عاشورا

کارکردهای مدیریت و رهبری در حرکت حسینی در متعالی ترین وجه خود تجلی یافته بود. امام حسین (ع) صحنه ها را طوری ترتیب داده بود که گویی این نمایش، الگوی مدیریت و رهبری موفق و مؤثر باید تا قیامت باقی بماند .
برای آشنایی با کارکردهای مزبور، در این بخش به برخی از جلوه های آن در حماسه روز عاشورا اشاره می گردد:

جلوه های کارکردی مدیریت در روز عاشورا

١- یکی از اقدامات مقدماتی در برنامه ریزی ها، بررسی و حصول اطمینان منابع انسانی و مادی و تطبیق آن با واقعیت های اجرای برنامه است . از این رو در شب عاشورا، امام حسین (ع) با تمام حساسیت این نکته را مورد توجه خویش قرار داده .
به نقل از مورخین واقعه عاشورا، حسین بن علی در طول حرکت از مدینه تا کربلا و در مواقع مختلف، موضوع خطرناک بودن عملیات عاشورا و شهادت خویش را اعلان نموده و به یارانش اجازه مرخصی داده و بیعت را از آنان برداشته بود . در شب عاشورا نیز برای آخرین بار این موضوع را با صراحت تکرار کرد . این پیشنهاد در واقع آخرین آزمایش و برآورد واقعی از منابع نیروی انسانی بود که توسط امام (ع) انجام گرفت .

٢- در اختیار داشتن نیروی انسانی شایسته و کارآمد از مهم ترین عوامل موفقیت مدیران و برنامه های آنان است . لذا حضرت (ع) از این نکته غافل نبوده است; حتی در شرایط سخت و بحران، که عموم مدیران و رهبران ملاک گزینش و پالایش را در جذب نیروی انسانی قائل نمی شوند . از این رو می بینیم که نیروی انسانی حضرت (ع) عموما از نظر موقعیت سیاسی اجتماعی و فضائل اخلاقی، بسیار برجسته و عالی و دارای سوابق اجتماعی و سیاسی و از اصحاب کبار حضرت پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) بودند و در غزوات آنان شرکت داشتند; در واقع از نخبگان قبائل خود بودند .

٣- سازماندهی مجموعه نیروهای انسانی و منابع مادی برای تحقق اهداف و برنامه ها، یکی از کارکردهای مدیریتی است . حضرت امام حسین (ع) در ابتدای حرکت خود، دوازده پرچم را برافراشت و هر پرچم را به دست یک نفر از اصحاب داد تا یک پرچم باقی ماند . لذا بعضی گفتند این را به ما بسپارید . حضرت در پاسخ آنان فرمود: خداوند به شما جزای خیر بدهد، صاحب این پرچم خواهد آمد . پس از چندین روز، به دنبال فراخوانی حضرت (ع) جناب حبیب بن مظاهر به حضور رسید و حضرت (ع) نیز پرچم باقی مانده را به دست ایشان سپرد . همچنین در روز عاشورا امام (ع) پس از ایراد خطبه برای یارانش صفوف لشکر خویش را که بنا به مشهور، 72 تن بودند، منظم نمود . فرماندهی میمنه سپاه را به زهیر بن قیس و میسره را به حبیب بن مظاهر و خود و برادرش ابوالفضل (ع) فرماندهی قلب سپاه را به عهده گرفتند .

این مطالب نشان می دهد که امام (ع) به تقسیم وظایف و سپردن مسؤولیت به اهلش تا چه اندازه اهمیت قائل بود.

4- یکی از اصول اساسی و شاید مهم ترین کارکردهای مدیریتی «هماهنگی » است . از این رو امام حسین (ع) در ابتدا با طولانی کردن مسیر حرکت و افزایش توقف گاه ها، سعی در ایجاد هماهنگی برون سازمانی و اطلاع رسانی داشت . علاوه بر آن در روز عاشورا برای هدایت مؤثر سپاه خویش، نقطه ای مرتفع را در میدان عملیات، به عنوان مرکز فرماندهی قرار داده بود; که مشاهده عملیات، هدایت نیروها و حتی حملاتش از آنجا ممکن بود; زیرا هم به یگان های صفی (عملیات کننده) و هم یگان های ستادی (پشتیبانی کننده) یعنی خیام نزدیک بود .

٥- شناسایی و استفاده از ابزار قوی تر برای اجرای بهتر ماموریت، یکی از تدابیر مدیریتی است که حضرت (ع) بارها از آن سود جسته است . در روز عاشورا حضرت برای ایراد خطبه، جهت آگاهی اذهان عمومی سپاهیان دشمن، دستور دادند که شتری بیاورند . از اسب خود پیاده و سوار شتر شد تا در دید مخاطبین قرار گیرد و صدایش به همه برسد .

٦- کارکرد مدیریتی یا «کنترل و نظارت » برای شناسایی برنامه ها و چگونگی اجرای آنها جهت حصول مؤثر هدف هاست از این رو مدیران بایستی سعی در کشف نارسایی ها و موانع موجود بر سر راه رشد استعدادهای نیروهای انسانی و پیشرفت برنامه داشته باشند . در شب عاشورا نیز امام حسین (ع) از محیط خیمه ها بیرون رفت تا نزدیکی لشکر دشمن . نافع بن هلال (یکی از یاران آن حضرت (ع) بود) از امام (ع) سؤال کرد که دلیل نزدیک شدنش به لشکر دشمن در این وقت شب چه بوده است؟ امام (ع) در پاسخ فرمود: آمده ام تا پستی و بلندی اطراف خیمه ها را بررسی کنم که مبادا برای دشمن، مخفی گاهی باشد و از آنجا برای حمله خود یا دفع حمله شما استفاده کند .
همچنین ذکر کرده اند که یکی از فعالیت ها و وظایفی که در شب عاشورا توسط آن حضرت تعیین شده بود، آماده سازی و کنترل سلاح های جنگی بود . از این رو مردی بنام جون (آزاد شده ابوذر غفاری) که متخصص در کار اسلحه سازی بود، در خیمه ای به این کار مشغول شده بود . امام (ع) نیز در شب عاشورا خیمه او را بازدید نمود . با ذکر این نمونه ها به روشنی می توان گفت که کارکردهای مدیریتی در تمام مراحل فرماندهی نهضت عاشورا به نحو شایسته ای جاری و ساری بود.


7- اصل آگاهی بخشی کارکنان نسبت به اهداف و قوانین سازمان، یکی از وظایف مدیران در نقش رهبری است . از این رو امام حسین (ع) از ابتدای حرکت خویش در هر فرصتی نسبت به آگاه کردن اذهان عمومی به ویژه کسانی که قصد همراهی او را داشتند، اقدام می نمودند . در شب عاشورا نیز پس از ایراد خطبه ای مفصل یاران خود را نسبت به ماندن و رفتن از میدان عملیات در روز عاشورا آزاد گذاشت، زیرا امام (ع) برای تحقق حماسه مقدس عاشورا تاکید داشت که یاران زیر پرچم با بصیرت عمل کنند و هر کدام از آنها چنانچه با انگیزه های دیگر آمده اند، پالایش شوند .

8- یکی از وظایف مدیران در نقش رهبری، فراهم آوردن شرایط روحی و روانی مناسب برای اجرای عملیات و فعالیت در سازمان می باشد . از این رو امام (ع) نه تنها به بازسازی و تعالی مستمر روح و فکر یاران خویش پرداخت تا در مناسب ترین شرایط روحی به مجاهدت بپردازند بلکه می کوشیدند بر روح و روان دشمن نیز تاثیر بگذارد تا اگر هنوز در کسی استعداد و امکان برگشت وجود دارد، باز گردد . در این راستا به یکی از نمونه های برجسته هدایت های امام حسین (ع) در روز عاشورا اشاره می کنیم:
حر (یکی از فرماندهان برجسته سپاه دشمن) از کسانی است که خصایل انسانی و کرامت در سپاه امام حسین (ع) او را بیدار و به وجد آورده و با خود گفت: خودم را در میان بهشت و دوزخ می بینم، اما من بر بهشت چیزی را بر نمی گزینم; هر چند پیکرم پاره پاره شود و مرا در آتش بسوزانند . لذا خود را از دوزخ (سپاه یزید) رها و به سپاه امام حسین (ع) رسانید و در رکاب آن حضرت جنگید تا به شهادت نائل آمد .

این فراز انسانی از الگوی رهبری امام حسین (ع) که حتی توانست نیروی انسانی دشمن را جذب و وادار به فداکاری نماید، برای مدیران و رهبران، مایه درس و عبرت است .

9- یکی دیگر از برجسته گی های رهبری عاشورا، دادن اختیار و تفویض آن به نیروهای عمل کننده است . در این مورد می توان، مراجعه حر را به امام (ع) اشاره نمود: در روز عاشورا حر نزد امام (ع) آمد و گفت: اگر سوار بر اسب باشم، بهتر توان جنگاوری خواهم داشت تا پیاده باشم . امام (ع) نیز فرمود: «هرگونه می پسندی عمل کن » .همان طور که ملاحظه می کنید، آزادی و اختیار نیروهای انسانی موجب تلاش و مجاهدت های بیشتر درسازمان می گردد.

10- یکی از اصول مهم رهبری نهضت کربلا اصل انگیزش بود . از این رو امام (ع) در روز عاشورا پس از نماز صبح رو به سوی یارانش نموده، برای ایجاد آمادگی روانی کامل آنان چنین فرمود:
ای بزرگ زادگان، صبر و شکیبایی به خرج دهید که مرگ چیزی جز یک پل نیست که شما را از سختی و رنج عبور داده، به بهشت پهناور و نعمت های همیشگی آن می رساند چه کسی است که نخواهد از یک زندان به قصری باشکوه انتقال یابد . همین مرگ برای دشمنان شما مانند آن است که از کاخی به زندان و شکنجه گاه منتقل گردد .

11- یکی از نکاتی که مدیران را در به عهده گرفتن نقش رهبری موفق می سازد، پیش قدم بودن در مصاف با مشکلات و آسیب هاست . در این رابطه امام علی بن الحسین (ع) می گوید: روز عاشورا چون کار بر امام حسین (ع) سخت شد، اصحاب وی دیدند هر چه کار دشوارتر می شود، رخساره آن حضرت برافروخته تر و بدنش آرام و قلبش مطمئن تر می گردد . پس یارانش با یکدیگر می گفتند: نمی بینی چگونه امام (ع) بر روی مرگ می خندد و از مرگ بیم ندارد . این ایستادگی و پیش قدمی امام (ع)، روحیه یارانش را تقویت می کرد.

منبع: کانال مدیران آینده

بازخورد ۳۶۰ درجه در فرآیند کوچینگ مدیران

 

یکی از بهترین ابزارهای کوچینگ مدیران در سازمان ها و کسب و کارها، بازخورد (ارزیابی ۳۶۰) در جهت شناسایی وضعیت موجودی است که سازمان و یا کسب و کار از دیدگاه عملکرد مدیران و کارمندان در آن قرار دارد.
بازخورد در سازمان هایی که دارای نظام سالم ارتباطی هستند، فرصتی در جهت رشد و ارتقا آن سازمان محسوب می شود و مدیران سازمان ها می توانند با کسب این مهارت در جهت بهبود عملکرد تیم خود از آن استفاده نمایند. مدیران می توانند در ارتباطات خود با دیگر مدیران و کارمندان از بازخورد مؤثر استفاده نموده و در آن ها ایجاد آگاهی نمایند و زمینه تغییرات مثبت در عملکرد آن ها را فراهم آورند. همچنین می توانند با دریافت بازخورد از دیگران، در جهت توسعه فردی خود نیز استفاده نمایند.
بازخورد ۳۶۰ درجه از قدرتمندترین ابزارهای ممکن برای سنجش وضعیت عملکرد افراد است که متأسفانه در سازمان های ما توسط مدیران کمتر مورد استفاده قرار می گیرد و یا اینکه به اشتباه از آن در قالب قضاوت و انتقاد استفاده می شود.
در سیستم بازخورد جامع کوچینگ که در آن مدیران از جانب مدیران ارشد، میانی، کارمندان خود و در نهایت کوچ خود، بازخورد دریافت کرده و از این مهارت برای برقراری ارتباط و فیدبک دادن به مدیران و کارمندان نیز استفاده می کنند. از این ابزار مدیران می توانند در بهبود عملکرد خود در سازمان و یا حتی خارج از سازمان استفاده نمایند و رفتارهایی که خود متوجه آن نبوده یا نمی بینند را پس از این دیده و نسبت به آن آگاهی یابند. یکی دیگر از اهداف ارزیابی ۳۶۰، شناساندن نقاط قوت و ضعف مدیران به آنها و ایجاد آگاهی در مدیران در حوزه هایی که در آن ها نیاز به تغییر و پیشرفت حرفه‌ای دارند. تأثیر این ابزار ابتدا توسعه فردی مدیران و نهایتاً در سازمان منجر به دستیابی به موفقیت ها و مأموریت کسب و کار خواهد شد.
در طول این فرآیند کوچ ها با تخصص مدیران در کنار مدیران بطور منظم حضور داشته و به آن ها در این مسیر کمک خواهند نمود.
بنابراین یکی از بزرگترین خدماتی که کوچینگ برای مدیران سازمان ها و کسب و کارها، انجام می دهد، اضافه کردن یک ابزار و یک مهارت جدید به سیستم مدیریت عملکرد آن ها است که توسط آن مدیران قادر خواهند شد مؤثرتر از گذشته در جایگاه مدیریتی خود حضور داشته و در اهداف خود به موفقیت بیشتری دست یابند.مزایای ارزیابی ۳۶۰ درجه :

بهبود تعاملات و ارتباطات مدیران، کارمندان و بطور کلی افراد در سازمان
صرفه جویی در زمان مدیران
بالا رفتن انگیزه و سطح انرژی در مدیران
پیدا کردن سرنخ ها برای ایجاد تغییرات مثبت
بهبود عملکرد تیم تحت نظارت مدیران
بهبود کار تیمی
کاهش تبعیضات ناشی از نژاد، سن، جنس و …
بالا رفتن حس مسئولیت پذیری در افراد سازمان و ایجاد تعهد
افزایش دقت در کار
بهبود خدمات به مشتریان
ابزار بازخورد ۳۶۰ درجه در فرآیند کوچینگ مدیران، روشی قدرتمند و تآیید شده سازمانی است که برای حل برخی مسائل و چالش های مدیران و تقویت نقاط قوت آن ها است؛ در این راستا توجه به این نکته ضروری است که استفاده نادرست از این ابزار در فرمت های انتقاد و قضاوت شخصی، می تواند منجر به تضعیف و تخریب روحیه در سازمان گردد.

برگرفته از : thebalance.com

مدیریت نسل جدید

سال ۲۰۱۵ با توجه به یافته‌ها و مشاهدات عینی شرکت پیو (Pew)، در اکثر محیط‌های کاری آمریکا، نسل هزاره (نسل متولد حدود سال‌‌های ۲۰۰۰) گوی سبقت را از نسل قبل ربوده‌اند. این مسئله، رهبران کسب ‌و کارها را سردرگم کرده است که چگونه این نسل جدید را در محیط‌های کاری با بیشترین بازده مشغول به کار کنند. به این سؤال اصلی می رسیم که اگر کسانی که ما هدایتشان را بر عهده‌ داریم تغییر کنند، پس ما چگونه آن‌ها را رهبری کنیم؟

در مصاحبه‌هایی که با بیش از ۶۰۰ مدیر کسب ‌و کار انجام شد، یک نکته بارها و بارها تکرار می‌شد، آن نکته تلاش برای جذب مشارکت کارمندان جوان بود که به‌عنوان رویکرد جدید در رهبریت از آن یاد می‌شود. آمارها هم این واقعیت را نشان می‌دادند؛ در نظرسنجی‌های گالوپ (Gallup) برخی از تفاوت‌های جالب بین نسل جدید و نسل‌های قبل‌تر روشن‌ شده است:

1- پول: این روزها برای جذب کارمندان به مواردی فراتر از پول احتیاج دارید؛ نظیر آشنایی کارمندان با اهداف! همچنین نحوه رهبری از اهمیت بالایی برخوردار است.

2- فرصت‌های شغلی و اهداف: نسل هزاره با بررسی چشم‌اندازهای حرفه‌ای خود، مطالبات جدیدتری را تعریف می‌کنند. فرصت‌هایی نظیر یاد گرفتن، رشد کردن، پیشرفت و انجام کارهایی که مهم‌ هستند. به‌عبارت‌ دیگر، آنان از اهداف و فرصت‌ها به‌عنوان نیروی محرکه در مسیر دستیابی به اهدافشان استفاده می‌کنند.

3- رهبری: نسل جدید همچنین کیفیت رهبری و مدیریت کسانی را که برای آن‌ها کار می‌کنند، ارزیابی می‌کنند. آن‌ها به دنبال افرادی هستند که مشوق و پشتیبان تلاش‌های بی‌وقفه‌ی آن‌ها باشند. به عبارتی آن‌ها رهبرانی می‌خواهند که به حرف آنان روح ببخشند نه مدیرانی که از حل مشکلات سرباز می‌زنند.

منبع: کانال آکادمی مدیریت حرفه ای