توصیه های جک ولش در خصوص سیستم ارزشیابی عملکرد

امروزه دیگه ارزشیابی های عملکرد کارکنان، سالی یکبار یا دوبار، کارایی خودشان را از دست داده اند.
سیستم های ارزشیابی عملکرد، حتما می بایست به تفکیک کارکنان اقدام نمایند، به نحویکه افراد رتبه خودشان را در کل سازمان بدانند.
سیستم ارزشیابی عملکرد و نتایج آن دیگر موضوعی محرمانه جهت بخش بخش کردن کارکنان و تسویه حساب نیست.
نسل هزاره دوست دارند تا رتبه و جایگاه خود را در سطح سازمان بدانند.
سیستم ارزشیابی عملکرد می بایست بطور شفاف و رک، رتبه و جایگاه افراد را در همراستایی با ماموریت و ارزش های سازمان، مشخص نماید.
اگرچه سیستم ارزشیابی عملکرد می بایست بر نتایج کمی از جمله حجم فروش و غیره متمرکز باشد، اما در کنار این کار می بایست بر رفتارها و فاکتورهای کیفی نیز تمرکز داشته و کیفی گرا نیز باشد.
بعضی ها این نقد را به سیستم ارزشیابی عملکرد وارد می کنند که این سیستم با بخش بندی و رتبه بندی کارکنان، روحیه کار تیمی
را از بین می برد اما باید به این دسته از افراد گفت که اگر می خواهید کار تیمی را در سطح سازمان گسترش دهید، آن را بعنوان یک ارزش در سطح شرکت اعلام کنید و سپس، بر اساس آن افراد را ارزیابی کرده و پاداش دهی کنید؛ من تضمین می دهم که این کار باعث توسعه و تقویت کار تیمی می شود.

و عده ای هم اینطور به سیستم را ارزشیابی عملکرد نقد می کنند که پس از اجرای ارزشیابی عملکرد، مدیران می بایست کار کنان را بخش بندی کرده و مثلا 20 درصد افراد را بعنوان ستاره ها، 70 درصد افراد را بعنوان متوسط ها و 10 درصد افراد را بعنوان ضعیف ها معرفی کنند که این کار برای مدیران سخت است؛
به این دسته از افراد باید گفت که سیستم های ارزشیابی عملکرد و مدیران در خصوص بخش بندی افراد می بایست رک و صریح باشند و جایگاه افراد را اعلام کنند و از قضا اینکه کارکنان نسل هزاره نیز بدنبال فهم جایگاه و رتبه خود در سطح شرکت می باشند.

و نهایتا اینکه کوچینگ و بازخورد دهی در سیستم ارزشیابی عملکرد، بسیار مهم می باشند؛ افراد ستاره، یا همان 20 درصد، خواهند فهمید که سازمان آنها را دوست داشته، آنها را شناسایی کرده و به آنها بها داده ؛ افراد متوسط یا همان 70 درصد متوجه خواهند شد که نیازمند بهبود در عملکردند و می بایست بدنبال راهنمایی جهت ارتقاء سطح عملکردشان باشند؛
و آن بخش از افراد با عملکرد ضعیف، یعنی آن 10 درصد ، حساب کار خود را می کنند و می دانند که سازمان آنها را شناسایی کرده و چاره ای جز بهبود عملکرد و یا ترک سازمان ندارند و اگر روال به همین صورت باشد قطعا سازمان عذر آنها را خواهد خواست و باید بدنبال شغل دیگر در سازمان یا جای دیگر باشند.
و خلاصه اینکه سیستم ارزشیابی عملکرد نبایست موضوعی سیاسی و وحشت انگیز باشد، بلکه باید با شفافیت و رک گویی به بهبود عملکرد افراد از طریق بخش بندی و اعلام رتبه افراد کمک نماید.

منبع: وال استریت ژورنال، 14 نوامبر 2013

ترجمه و تلخیص: کانالiran_hrm @

مباحث حقوقی مدیریت عملکرد

 

یکی از موضوعات بسیار حساس در مبحث "مدیریت عملکرد"، لزوم استاندارد بودن دستورالعملها و اِعمال یکسان آن برای همه کارکنان میباشد. این کار باعث میشود که افراد، سیستم مدیریت عملکرد را منصفانه تلقی کرده، از سازمان شکایت نکنند. آمارها حاکی از آن است که بسیاری از شکایتهای پرسنل از سازمان به خاطر این است که احساس میکنند میان آنها و سایرین تفاوت و تبعیض وجود دارد

عموماً در قراردادهای جدید کارفرما این قدرت را دارد که کارمند را بدون هیچگونه مشکل عملکردی اخراج کند؛ بعبارت دیگر، قرارداد به صورتی نوشته میشود که ادامه اشتغال به تمایل کارفرما بستگی داشته باشد. با این حال، توصیه میشود برای خاتمه دادن به قرارداد فرد، دلیل مشخصی همچون ارزیابی عملکرد چندین دوره در اسناد سازمان موجود باشد. دقت داشته باشید که قوانین کار نباید نادیده گرفته شوند.

 ممکن است در گنجاندن دقیق مباحث سیستم مدیریت عملکرد در قرارداد یا آیین نامه ها، قصور و غفلت شده باشد و همه انتظارات به کارمند گفته نشده باشد که در این صورت، سیستم مدیریت عملکرد ممکن است زیر سؤال برود.

سیستم مدیریت عملکرد نباید به گونه ای باشد که موجب بدنامی، آبروریزی یا شکل گیری تصویر غلط شود. منظور از آبروریزی، اطلاعات نادرست، غیر منصفانه یا غیر مرتبط است. توجه داشته باشید که اگر فرد عملکرد ضعیفی دارد، اشاعه آن آبروریزی محسوب نمیشود، ولی اگر عملکرد بالایی دارد، از منظر حقوقی و اخلاق کاری درست نیست به خاطر مسائل بیرون از کار بدنام شود.

اگر سیستم مدیریت عملکرد به گونه ای باشد که عده ای به خاطر (نژاد، ملیت، ظاهر، قومیت، رنگ، جنسیت و سن) همیشه متضرر شوند و امتیاز عملکرد پایینی داشته باشند، این امر، نوعی تبعیض غیر قانونی تلقی میشود و اثر نامطلوبی خواهد داشت.

سیستم مدیریت عملکرد باید موجب تبعیض قانونی شود و بر مبنای معیارهای عملکرد منطقی و شفاف، بین افراد تفاوت قائل گردد.

منبع:کانال مدیران منابع انسانی تعالی اندیش

ارزیابی کننده

 

در سازمانها، وظیفه طراحی و اجرای سیستم ارزیابی عملکرد بر عهده معاونت یا مدیریت منابع انسانی است، ولی انجام آن باید با مشارکت مستقیم و فعال مدیران واحدها صورت گیرد. مسأله بسیار مهم در مدیریت عملکرد کارکنان این است که چه کسی ارزیابی را انجام میدهد؟

به طور سنتی، مدیران و سرپرستان مسئول ارزیابی کارکنان بوده اند، ولی در دهه های اخیر خود فرد، همکاران، زیردستان و مشتریان نیز به عنوان ارزیابی کننده مطرح شده اند و ارزیابی 360 درجه اهمیت بیشتری یافته است. البته ضرایب ارزیابی هر کدام از این افراد یکسان نیست و متناسب با شرایط فرق میکند.

یکی از منابع مهم ارزیابی فرد، سرپرست مستقیم اوست؛ چرا که از وظایف شغلی او آگاه است و از نزدیک عملکرد او را میبیند و بهتر میتواند نقاط قوت و ضعف زیردستش را تشخیص دهد. البته، ارزیابی سرپرستان ممکن است تحت الشعاع روابط آنها با زیردست قرار گیرد. ممکن است سرپرستی بنا به تخصص و سلیقه خود، جنبه های بخصوصی از کار را مهمتر بداند و اهمیت ویژه ای برای آن قائل شود. همچنین، ممکن است در نتایج ارزیابی دستکاری کند تا تصمیمات قبلی خود در مورد کارکنانش را موجه جلوه دهد.

خودارزیابی:

ارزیابی فرد توسط خودش است. البته، احتمال اینکه فرد در مورد خودش اغراق کند بالا است. اهمیت خودارزیابی از این جهت است که فرد پس از ارزیابی خود، دقت بیشتری در عملکرد واقعی خود خواهد داشت. همچنین، در هدف گذاری فردی با دقت بیشتری عمل خواهد کرد و متعهد خواهد شد اهدافی را که خودش تنظیم کرده محقق سازد.
وقتی که خود افراد در فرایند ارزیابی مشارکت داده میشوند پذیرش نتایج راحت تر و مقاومت در برابر سیستم ارزیابی کمتر میشود. از طرف دیگر، فرد دقت بیشتری در رعایت معیارهای ارزیابی خواهد داشت. اگر کارمندی بداند که چه انتظاراتی از او میرود و عملکردش بر اساس چه معیارهایی ارزیابی میگردد، بهتر از هر کس دیگری میتواند عملکرد خود را ارزیابی کند.
هدف از خودارزیابی، خودشناسی و آگاهی از تواناییهای واقعی و بالقوه خود است. اطلاعات خودارزیابی باعث میشود فرد بتواند از استعدادها و نقاط قوت خود بهره گیرد و ضعفهای خود را اصلاح کند.

ارزیابی همکاران:

یکی از منابع مهم ارزیابی همکاران هستند که اطلاعات ارزشمندی در مورد عملکرد فرد دارند. آنها فرصتهای زیادی برای مشاهده رفتارهای فرد دارند. ارزیابی همرده ها از عملکرد یکدیگر هنگامی قابل اعتماد است که مدت زمانی طولانی با هم کار کرده و مرتبط و وابسته به یکدیگر باشند.
باید دقت کرد که همرده هایی که عملکرد یکدیگر را ارزیابی میکنند، در رقابت مستقیم با یکدیگر برای دریافت پستی بالاتر نباشند. مشکل اصلی، رفاقت بین همکاران است که ارزیابی را دچار سوگیری میکند. باید در نظر داشت که انجام ارزیابی صرفاً توسط همکاران مناسب نیست و باید زمانی بکار گرفته شود که سرپرست و خود فرد نیز ارزیابی را انجام دهند؛ یعنی به عنوان منبع سوم و چهارم مناسب است.

ارزیابی زیردستان:

زیردستان منبع اطلاعات بسیار خوبی یرای ارزیابی عملکرد مدیرانشان هستند. آنها هر روز شاهد رفتار و عملکرد سرپرست خود هستند و بهتر از هر کسی میتوانند قدرت رهبری، توانمندسازی و ارتباطات مدیر را ارزیابی کنند.
ارزیابی زیردستان از مدیران خود معمولاً به طور افراطی منفی یا مثبت است. در هر حال، در راستای بکارگیری بازخور 360 درجه در برخی از سازمانها، ارزیابی سرپرست بوسیله زیردستان متداول شده است و این مزیت را دارد که سرپرست از نیازهای کارکنان آگاه میگردد و اطلاعات حاصل از ارزیابی عملکردش به او کمک میکند تا مدیر اثربخش تری شود.
البته، این کار باید به گونه ای انجام شود که اضطراب و نگرانی در سرپرست ایجاد نکند و موجب نشود که وی بجای کارایی و اثربخشی به فکر کسب وجهه و محبوبیت در میان کارکنان بیفتد.
نتایج ارزیابی عملکرد سرپرست توسط زیردستان، باید در قالب گزارش بازخور، در اختیار سرپرست قرار گیرد تا با توجه به آن بتواند تغییراتی در شیوه مدیریت خود بوجود آورد.

 ارزیابی تیمی یا کمیته ای:

به منظور کاهش خطاهای ارزیابی، برخی از سازمانها از روش تیمی استفاده میکنند. این روش زمان بر و هزینه بر است، ولی صحت ارزیابی آن بالاست. زمانی که کار کارمند در سازمان به دو یا چند واحد مرتبط است، از چند نفر از سرپرستان که با کار او آشنایی دارند دعوت میشود تا با تشکیل گروهی، عملکرد وی را ارزیابی کنند.
در این روش، عملکرد کارمند از زوایای مختلف ارزیابی میشود و در مقایسه با سایر روشهای ارزیابی، دقت بیشتری دارد.
عیب بزرگ این روش، گردآوری گروهی از مدیران به دور یکدیگر است.

مشتریان:

یکی از منابع مهم اطلاعات در مورد عملکرد فرد، مشتریان هستند. هر چند جمع آوری اطلاعات از مشتریان، زمان بر و هزینه بر است، ولی برای مشاغلی همچون فروش و بازاریابی ضروری است. برخی از سازمانها، هم نظرات ارباب رجوع داخل سازمان و هم مشتریان بیرون از سازمان را ملاک ارزیابی قرار میدهند

منبع: کامال مدیران منابع انسانی تعالی اندیش

روشهای ارزیابی عملکرد


1- رویکرد استانداردهای مطلق

2- رویکرد استانداردهای مقایسه ای یا نسبی که در آن کارکنان با همدیگر مقایسه میشوند.

بهتر است ارزیابی بر مبنای ویژگیها، رفتارها و نتایج عینی باشد و قضاوتها کمتر شود.

به طور کلی، روشهای مختلفی برای ارزیابی عملکرد کارکنان وجود دارد. مناسب ترین یا بهترین روش ارزیابی به هدف سازمان از ارزیابی عملکرد بستگی دارد. در سازمانها ترکیبی از روشهای مختلف ارزیابی بکار گرفته میشود.

رویکرد استانداردهای مطلق

در این رویکرد، کارکنان بر اساس یکسری استانداردهای مطلق ارزیابی میشوند. بنابراین، کارمند به طور مستقیم با همکارانش مقایسه نمیشود و عملکرد کارمند «الف» مستقل از کارمند «ب» ارزیابی میشود.

روشهای مقیاس رتبه ای، مقیاس استاندارد ترکیبی، مقیاس رفتاری، مقیاس مشاهده رفتاری، ثبت وقایع حساس، چک لیست، مقیاس رتبه بندی توصیفی، انتخاب اجباری، ارزیابی بر مبنای هدف و کارت امتیازی متوازن از این جمله هستند.

رویکرد استانداردهای نسبی یا مقایسه ای

دسته دوم از روشهای ارزیابی، افراد را با همدیگر مقایسه میکنند. روشهای توزیع اجباری، رتبه بندی فردی و مقایسه زوجی از جمله این روشها هستند.
منبع: کانال مدیران منابع انسانی تعالی اندیش

اهداف و کارکردهای مدیریت عملکرد   

سیستم برنامه ریزی منابع انسانی

اطلاعاتی که از سیستم مدیریت عملکرد بدست می آید میتواند نقاط ضعف و قوت منابع انسانی درون سازمان را مشخص کند و راهنمای خوبی برای ترفیع و ارتقای منابع انسانی باشد.

2️⃣ سیستم کارمندیابی

برای مثال، چنانچه سیستم مدیریت عملکرد نشان دهد کسانی که از دانشگاه تهران یا دانشگاه صنعتی شریف فارغ التحصیل شده اند بهتر از سایرین هستند، چنین اطلاعاتی یقیناً فرایند کارمندیابی را تحت تأثیر قرار میدهد.

3️⃣ سیستم انتخاب

عملکرد فرد بعد از استخدام، معیاری برای اعتبارسنجی آزمونهای استخدامی است؛ یعنی اگر نتایج آزمون استخدامی، فرد را شایسته نشان دهد و عملکرد فرد هم پس از استخدام بالا باشد، آزمون استخدامی معتبر و در غیر اینصورت نامعتبر خواهد بود.

4️⃣ سیستم آموزش

بخشی از اطلاعات مدیریت عملکرد به تعیین نیازهای آموزشی کمک میکند. اگر مشخص شود که عملکرد ضعیف فرد ناشی از نبود مهارتهای خاصی است، مدیریت منابع انسانی با برگزاری دوره های آموزشی مناسب، این کاستی را برطرف میکند.

5️⃣ توسعه کارکنان

ارزیابی عملکرد مشخص میکند که فرد در چه زمینه هایی قوت و در چه زمینه های ضعف دارد. جنبه هایی که فرد در آنها دچار ضعف است باید با آموزش دانش و مهارتهای لازم برطرف شود. بنابراین، مدیریت عملکرد موجب توسعه و رشد فردی میشود.

6️⃣ سیستم مسیر شغلی و جانشین پروری

از آنجا که عملکرد شغلی فرد بیانگر توانایی ها و نقاط قوت اوست، اطلاعات حاصل از مدیریت عملکرد برای تعیین مسیر شغلی او در سازمان مناسب است. منظور از «مسیر شغلی» مشاغلی است که در طی دوران خدمت، یکی پس از دیگری به فرد واگذار میشوند. از طرف دیگر، سیستم مدیریت عملکرد مشخص میکند که افراد با عملکرد بالا و افراد با عملکرد پایین چه کسانی هستند. در همین راستا، مستندسازی نتایج ارزیابی عملکرد فرد برای یک دوره چندین ساله کمک میکند که مناسب ترین فرد ارتقا یابد و ضعیف ترین فرد اخراج شود یا تنزل یابد.

7️⃣ سیستم حقوق و مزایا

امروزه اکثر شرکتهای موفق معتقدند که باید حقوق و دستمزد فرد با عملکرد وی مرتبط باشد و پرداخت بر اساس عملکرد متداول شده است.

8️⃣ سیستم پاداش

پرداخت پاداش بخاطر عملکرد خوب، نقش مهمی در ایجاد انگیزه برای ادامه آن خواهد داشت. اگر کارکنان دارای عملکرد بالا به اندازه کارکنان دارای عملکرد متوسط یا ضعیف مزایا داشته باشند، انگیزه خود را از دست میدهند. بنابراین، مدیریت عملکرد در تشویق کارکنان دارای عملکرد بالا مؤثر است.

منبع: کانال مدیران منابع انسانی تعالی اندیش

ویژگیهای سیستم ارزیابی عملکرد

به طور کلی برای افزایش دقت، صحت و اثربخشی سیستم ارزیابی عملکرد باید به خصوصیات زیر توجه کرد:

1️⃣ منصفانه بودن: معیارهای ارزیابی باید از نگاه ارزیابی شوندگان عادلانه تلقی شوند.

2️⃣ اعتبار و پایایی: معیار ارزیابی باید به گونه ای طراحی شود که درست خصیصه مورد نظر را بسنجد نه چیز دیگری را. علاوه بر این، معیار ارزیابی باید در زمانهای متفاوت، کم و بیش نتایج یکسانی را نشان دهد و سنجش آن بوسیله افراد یا روشهای مختلف تأثیری در نتایج آن نداشته باشد. برخی از شرکتها برای اطمینان از پایایی از جلسات کالیبریشن استفاده میکنند که طی آن مدیران شرکت با هدایت مشاوران منابع انسانی در مورد عملکرد بحث میکنند تا از بکارگیری استانداردهای مشابه برای همه کارکنان مطمئن شوند.

3️⃣ متمایز سازی عملکرد بالا و پایین: معیارهای ارزیابی باید تفاوتهای عملکرد میان کارکنان را تشخیص داده، آنها را از هم متمایز سازد تا به مدیران در اتخاذ تصمیماتی چون افزایش پرداخت، ترفیع مقام یا تعیین نیازهای آموزشی کمک کند.

4️⃣ عینیت: سیستم ارزیابی عملکرد هنگامی میتواند مؤثر باشد که از معیارهای عینی و ملموس که ارتباط مستقیم با شغل دارند استفاده کرده، بر معیارهای ذهنی تأکید نداشته باشد.

5️⃣ قابلیت کنترل: معیار ارزیابی باید تحت کنترل فرد باشد؛ یعنی اگر فرد بخواهد و برای او فرصت و امکانات مناسب وجود داشته باشد، بتواند در جهت بهبود عملکردش تلاش کند.

6️⃣ تناسب با استراتژی: برای مثال، اگر استراتژی سازمان مشتری مداری است، سیستم مدیریت عملکرد باید به سنجش انواع رفتارهایی بپردازد که موجب خدمات خوب به مشتریان میشود و به کارکنان برای بهبود رفتارهای مشتری مدار بازخور بدهد.

7️⃣ قابلیت پذیرش: استانداردها و معیارهای عملکرد باید در سازمان پذیرفته شوند؛ از این رو، نباید وقت زیادی بگیرد و باید عملی باشد.

منبع: کانال مدیران منابع انسانی تعالی اندیش

فرایند مدیریت عملکرد   

برای استقرار سیستم مدیریت عملکرد باید مأموریت یا رسالت وجودی سازمان و اهداف استراتژیک آن مد نظر قرار گیرند. پس از روشن شدن این مسأله، باید متمرکز بر مشاغل شد. تحلیل شغل که در آن مؤلفه های اصلی شغل مشخص میشود، پیشنیاز مدیریت عملکرد است. وقتی که این مؤلفه ها روشن شدند میتوان مشخص کرد چه دانش، مهارتها و توانایی هایی برای شغل مورد نیاز است.

⭕️همه کارکنان سازمان باید از جزئیات سیستم مدیریت عملکرد آگاهی داشته باشند. بهتر است سرپرستان و کارکنان در مورد آن با هم بحث کنند تا همه به ضرورت انجام آن متقاعد شوند. باید در نظر داشت که مشارکت کارکنان نباید در حین اجرا شروع شود، بلکه باید در مرحله برنامه ریزی عملکرد و حتی ارزیابی عملکرد نیز مشارکت داده شوند.

در مرحله اجرای عملکرد باید به عوامل زیر توجه کرد:

1️⃣ افراد باید به تحقق اهداف تعهد داشته باشند و مشارکت کارکنان، تعهد ایشان را تضمین کند.

2️⃣ حین اجرای عملکرد، بازخور ارائه گردد و مربی گری به طور مستمر انجام شود.
 
3️⃣ سعی شود تعامل و ارتباطات مؤثری بین کارکنان و سرپرستان ایجاد شود.

4️⃣ داده هایی که از اجرای عملکرد در راستای تحقق اهداف حاصل شده است با بقیه تسهیم شود.

5️⃣ کارکنان به ارزیابی مستمر خود تشویق شوند و برای بازبینی عملکرد زمینه سازی شود.

علاوه بر این، سرپرستان باید فرایند اجرای عملکرد را مستندسازی کرده، اهداف را به روز نمایند و با دادن بازخورد، منابع را تخصیص دهند و عملکرد افراد را تقویت کنند.
🎯 سیستم مدیریت عملکرد کارکنان

🍀 فرآیند مدیریت عملکرد   

در مرحله ارزیابی عملکرد باید کارکنان و مدیران بررسی کنند که آیا رفتارهای مطلوب انجام شده است و نتایج مطلوب بدست آمده است، شکاف بین عملکرد برنامه ریزی شده و عملکرد اجرا شده چقدر است و طرحهای توسعه برای پر کردن این شکاف چگونه است؟

⭕️بهتر است کارکنان و مدیران هر دو در ارزیابی عملکرد مشارکت داشته باشند. مشارکت کارکنان موجب تعهد و اعتمادسازی و مشارکت مدیران موجب این احساس میشود که حمایت مدیریت وجود دارد و کار ارزشمند است.

پس از هر مرحله ارزیابی عملکرد، باید جلسات بازبینی و بازآفرینی عملکرد برگزار شود. در این جلسات رسمی، در زمینه برنامه عملکرد و اجرا و ارزیابی آن بحث میشود. یکی از مشکلاتی که در این بخش وجود دارد این است که اکثر مدیران از ارائه بازخور شفاف بویژه زمانی که عملکرد منفی است ابا دارند یا اینکه نگران و مضطرب میشوند. ماحصل مباحث این جلسات میتواند موضوعات آموزش و طرح توسعه را مشخص کند.

بدیهی است با بررسی اطلاعات در مورد رفتارها و نتایج گذشته، راه آینده مشخص میشود تا اهداف و استانداردهای عملکرد بازبینی و بازآفرینی شوند.
منبع: کانال مدیران منابع انسانی تعالی اندیش

سیستم مدیریت عملکرد کارکنان

 

 رویکردهای ارزیابی عملکرد   

به طور کلی سه رویکرد در اندازه گیری عملکرد مورد استفاده قرار میگیرد:  

1️⃣ رویکرد ویژگی ها

2️⃣ رویکرد رفتاری

3️⃣ رویکرد نتیجه ای

رویکرد ویژگی ها:

تأکید این رویکرد بر خصوصیات و ویژگیهای فرد است و در آن تواناییها (توانایی ذهنی، هوش) و شخصیت (وظیفه شناسی، رفتارهای کاری) فرد ارزیابی میشود. این رویکرد زمانی مناسب است که واحد جدیدی ایجاد میشود و نیاز است افرادی با خصوصیات متناسب با مشاغل، بکارگماری شوند.  

یکی از انتقادها به این روش این است که خصوصیات و ویژگیها تقریباً باثبات بوده، در کنترل فرد نیستند و فرد برای تغییر این ویژگیها باید تلاش زیادی انجام دهد. به همین دلایل ممکن است افراد این رویکرد را عادلانه نبینند. همچنین، داشتن هوش بالا و شخصیت راسخ به این معنی نیست که فرد رفتارها و نتایج مطلوبی خواهد داشت و ممکن است بخاطر موقعیت (عدم همکاری همکاران و شرایط کاری) این ویژگیهای فرد کارساز نباشد.

رویکرد رفتاری:  

رویکرد رفتاری یک رویکرد فرایندگرا است و به آنچه که فرد در حین کار انجام میدهد تأکید دارد و به خصوصیات و پیامدها اهمیتی نمیدهد. رویکرد رفتاری در اندازه گیری عملکرد به ارزیابی شایستگیها میپردازد (دانش، مهارتها و تواناییها). بنابراین، باید رفتارهای مربوط به شایستگیها تعریف و شاخصهای خاص هر کدام از آنها تعیین شوند. این رویکرد در شرایط زیر مناسب است:

1- زمانی که ارتباط میان رفتارها و پیامدها مبهم باشند. در برخی موارد، رفتارهای مطلوب، پیامدهای مطلوبی به بار نمی آورند. در برخی موارد هم ممکن است پیامدهای مطلوب بدون وجود رفتارهای مطلوب حاصل شوند.

2- زمانی که پیامدها در فاصله زمانی دورتری (مثلاً چند سال) رخ میدهند.

3- زمانی که پیامدهای مطلوب خارج از کنترل فرد باشند. برای مثال، کارگری که در نوبت شب کار میکند نسبت به نوبت روز خدمات کمتری دریافت میکند و ممکن است یک ساعت بخاطر نقص فنی دستگاه نتواند کار کند، ولی در صبح ممکن است این نقص فنی طی 5 دقیقه تعمیر شود، لذا اگر ارزیاب نتایج و پیامدها را در نظر بگیرد، در حق کارگر نوبت شب ظلم شده است.

رویکرد نتیجه ای:  

رویکرد نتیجه ای به نتایج و پیامدها توجه دارد و خصوصیات و رفتارهای فرد را ملاک عمل قرار نمیدهد. مزیت مهم این روش این است که تعریف و اندازه گیری نتایج بسیار راحت تر، عینی تر، سریعتر و کم هزینه تر از تعریف و اندازه گیری رفتارها و خصوصیات است. این رویکرد در شرایطی مناسب است که کارکنان، ماهر و به همه رفتارهای مورد نیاز مسلط باشند، رفتارها به طور واضح به نتایج مرتبط باشند، نتایج در طول زمان در اثر آگاهی بیشتر فرد از رفتارهای مناسب بهبود یابد و روشهای مناسب متنوعی برای انجام درست کارها وجود داشته باشد.

از معایب رویکرد نتیجه ای این است که رفتارهای منتج به هدف در سیستم ارزیابی منعکس نمیشوند؛ به عبارت دیگر، ممکن است عدم موفقیت فرد در دستیابی به هدف در اثر عواملی خارج از کنترل مستقیم او باشد مانند: عدم امکانات، ابزار کار، جو نامساعد کاری یا عدم همکاری دیگران. بدیهی است وقتی مشخص نباشد که چرا فرد در رسیدن به هدف ناموفق بوده است، نمیتوان با مربی گری و راهنمایی، عملکرد او را بهبود بخشید.

چنانچه رویکرد نتیجه ای انتخاب شود باید مسئولیتهای اصلی، اهداف مورد انتظار و استانداردهای عملکرد در زمینه کیفیت، کمیت، هزینه و زمان مشخص شده باشد. برای مشخص کردن مسئولیتهای اصلی بهترین منبع شرح شغل است.

مسئولیتهای اصلی اهمیت بیشتری دارند و وقتی انجام نشوند، امور واحد مختل میشود و خسارات جدی به سازمان وارد میشود.

اهداف باید خاص، روشن و قابل اندازه گیری، چالشی ولی قابل تحقق، مورد پذیرش کارکنان، مهم و اولویت دار برای سازمان، دارای مهلت زمانی، در بر گیرنده مشارکت و تعهد کارکنان، منعطف و شامل اهداف محدود باشند تا در مدیریت عملکرد، مؤثر واقع شوند.

استانداردهای کیفی بر اساس نرخ خطا، شکایات مشتریان، نرخ بازگشت و میزان مفید بودن سنجیده میشود. کمیت، بر اساس تعداد تولید، حجم فروش، تعداد ارباب رجوع و مشتری سنجید میشود. زمان، بر اساس مهلت زمانی، جداول زمانی و گزارش پیشرفت سنجیده میشود. هزینه نیز بر اساس مبالغ مالی صرف شده، اندازه گیری میشود.

در برخی از سازمانها که کارها به صورت تیمی انجام میشوند، مدیریت عملکرد تیمی در کنار مدیریت عملکرد فردی اهمیت می یابد. بدیهی است برای نیل به اهداف تیمی باید سازوکارهای مناسبی طراحی شوند تا در عین پذیرفتن مسئولیت تیمی، مسئولیت فردی نیز وجود داشته باشد. مدیریت عملکرد تیمی مثل عملکرد فردی شامل: برنامه ریزی عملکرد، اجرا و ارزیابی عملکرد میشود و ارزیابی تیم باید شامل هر دو بخش رفتار و نتایج باشد.

به طور کلی، چهار بعد اصلی عملکرد تیمی عبارتند از:

1- اثربخشی و رضایت ذی نفعان درونی و بیرونی از نتایج

2- کارایی فرایند تیمی (ارتباطات، همکاری، هماهنگی و تصمیم گیری)

3- یادگیری مهارتهای جدید و رشد و نوآوری

4- رضایت اعضای تیم

باید توجه کرد که سیستم پاداش سازمان باید با سیستم مدیریت عملکرد آن سازگار باشد؛ به عبارت دیگر، اگر سازمان از مدیریت عملکرد تیمی استفاده میکند، باید سیستم پاداش تیمی نیز طراحی کند. برای مثال، در بسیاری از بخشهای 500 شرکت فورچون سیستم پاداش تیمی رواج دارد.

منبع: کانال مدیران منابع انسانی تعالی اندیش

سیستم مدیریت عملکرد کارکنان  

   اسکات آدامز در کتاب پرفروش اصول دیلبرت مینویسد: "در عالم نظریه، فرایند بازبینی عملکرد، تعامل مثبت بین مدیران و کارکنان برای حداکثر کردن عملکرد است، ولی در عالم واقع مثل این است که سنجاب مرده ای را در حیاط خانه خود پیدا کنید و احساس کنید بهترین راه حل آن است که آن را به پشت بام همسایه پرتاب کنید"؛ یعنی پس از ارزیابی عملکرد کسی مسئولیت شکستها را بر عهده نمیگیرد.

شاید بتوان گفت که عملکرد همه کسانی که در سازمانها کار میکنند ارزیابی میشود، ولی مدیریت عملکرد در بسیاری از سازمانها بصورت نظام مند انجام نمیشود. مدیریت عملکرد کار چندان ساده ای نیست و عوامل زیادی در اثربخشی آن دخیل اند و از آنجا که به طور زنده در محیط کار رخ میدهد حساسیت زیادی دارد.

هنریش فون پیرر یکی از مدیران عامل زیمنس عنوان میکند که «موفقیت هر سازمانی به عملکرد افراد آن بستگی دارد»

یک کج فهمی اساسی در اکثر سازمانها این است که مدیریت عملکرد، وظیفه واحد مدیریت منابع انسانی است. مدیران سایر واحدها تصور میکنند که باید وقت ارزشمند خود را صرف تکمیل یکسری فرمهای بی فایده در زمانهای خاصی بکنند و به واحد منابع انسانی تحویل دهند. این مدیران همیشه از این کارهای بی فایده شکایت دارند؛ چرا که معتقدند آن چیزی که سازمان را پا برجا نگه داشته محصولات آن است و تلاش و عملکرد افراد در مقابل آن یک مسأله فرعی است. به عقیده آنها باید بر اساس ارشدیت به افراد پاداش داده شود؛ از این رو، نباید وقت را تلف کرد و برای پرهیز از هرگونه شکایت و نارضایتی، به همه افراد حداکثر نمره را در فرم داد تا همگی خوشحال و راضی باشند و خواستار جلسات متعدد برای تغییر نمرات ارزیابی خود نباشند.

منبع: کانال مدیران منابع انسانی تعالی اندیش

سیستم مدیریت عملکرد کارکنان  

مقدمه

یک کج فهمی اساسی در اکثر سازمانها این است که مدیریت عملکرد، وظیفه واحد مدیریت منابع انسانی است. مدیران سایر واحدها تصور میکنند که باید وقت ارزشمند خود را صرف تکمیل یکسری فرمهای بی فایده در زمانهای خاصی بکنند و به واحد منابع انسانی تحویل دهند. این مدیران همیشه از این کارهای بی فایده شکایت دارند؛ چرا که معتقدند آن چیزی که سازمان را پا برجا نگه داشته محصولات آن است و تلاش و عملکرد افراد در مقابل آن یک مسأله فرعی است. به عقیده آنها باید بر اساس ارشدیت به افراد پاداش داده شود؛ از این رو، نباید وقت را تلف کرد و برای پرهیز از هرگونه شکایت و نارضایتی، به همه افراد حداکثر نمره را در فرم داد تا همگی خوشحال و راضی باشند و خواستار جلسات متعدد برای تغییر نمرات ارزیابی خود نباشند.

مدیریت عملکرد چیست؟

مدیریت عملکرد، فرایند مستمر شناسایی، اندازه گیری و توسعه عملکرد افراد و تیم ها و همسو کردن آن با اهداف استراتژیک سازمان است؛ بنابراین، مستلزم هدفگذاری، مشاهده عملکرد، مربی گری و ارائه بازخور به طور مستمر است تا عملکرد افراد در راستای اهداف سازمان قرار گیرد.

امروزه، اکثر سازمانها سیستم مدیریت عملکرد دارند، ولی معمولاً نمایشی بوده و تفاوتی با ارزیابی عملکرد ندارد. سازمانی که هر سال یکبار فرمهای ارزیابی عملکرد را تکمیل نموده و دوباره سال بعد آن را تکرار میکند در حقیقت، ارزیابی عملکرد انجام داده است. این سازمان، سیستم مدیریت عملکرد ندارد؛ چرا که مستمر نیست، بازخور ندارد و مربی گری برای توسعه عملکرد صورت نگرفته است.

در گذشته، بجای مدیریت عملکرد، از ارزیابی عملکرد به منظور کنترل کار کارکنان استفاده میشد، در حالی که امروزه جنبه توسعه، راهنمایی و مشورت اهمیت بیشتری دارد. علیرغم سعی دائم در طراحی سیستمهای بهتر و مؤثرتر برای ارزیابی عملکرد، کارکنان سازمانها از روشها و سیستمهای موجود ارزیابی عملکرد ناراضی اند. دلیل اصلی این نارضایتی، عدم عینیت، عدم شفافیت و پیچیدگی فرایند ارزیابی و در نتیجه، ناتوانی در طراحی یک سیستم ارزیابی جامع است که باعث میشود در کارکنان حساسیتهای بخصوصی بوجود آید و ممکن است با سوء ظن به آن نگریسته شود؛ چرا که در موارد بسیاری ارزیابی کارکنان، تنها وسیله ای برای تنبیه و یک ابزار سیاسی است.

منبع: کانال مدیران منابع انسانی تعالی اندیش

نباید های ارزیابی عملکرد

1- نباید يک برداشت و نظر کلی و منحصر به فرد را مبنایی برای ارزيابی مجموعه‌ای از ابعاد عملکردی یک فرد قرار دهید. هیچ‌گاه يک فاکتور را آنقدر با‌ اهميت در نظر نگیرید که فرد را فقط بر اساس آن درجه‌بندی کرده و ارزيابی ‌کنید. اگر چنین کنید دچار خطای هاله‌ای شده‌اید!

2- نباید قضاوت درباره‌ ديگران و ارزيابی عملکرد آنان بر مبنای نوعی پيش‌داوری و قضاوت ذهنی انجام گیرد، لذا سعی کنید برای ارزیابی عملکرد از شاخص‌های عملکردی و عینی استفاده کنید.

3- برخی از سرپرستان يا مسئولان،‌ تمايل چندانی به ارزيابی واقعی کارکنان ندارند و ميکوشند آنان را در حد متوسط ارزیابی کنند؛ بعبارت دیگر، اگر فرم‌های ارزيابی با استفاده از مقياس‌های توصيفي‌ مانند: خیلی خوب، خوب‌، متوسط‌، ضعيف و خیلی ضعیف طراحي شده باشند، غالباً ارزيابان از انتخاب گزينه‌های توصيفی خیلی خوب، خوب‌، ضعيف و خیلی ضعیف امتناع ميورزند و‌ گزينه‌ متوسط را انتخاب می‌کنند. بنابراین، مراقب خطای گرایش به مرکز باشید.

4- مراقب باشید صرفاً بر اساس آخرین رفتار کارمند، او را قضاوت نکنید؛ مثلاً ممکن است فردی شش ماه يا يکسال بخوبی کار کرده باشد، اما يکی دو هفته مانده به ایام ارزیابی، مرتکب اشتباهی جدی و سنگين شود یا بالعکس، لذا باید توجه داشته باشید که همواره طول دوره عملکرد فرد را درنظر بگیرید.

5-  نباید بیش از حد آسان‌گیر باشید و ناعادلانه و نابجا به عملکرد افراد نمرات بالا بدهید. ممکن است برای پرهیز از ستيز و مجادله در ارزيابی، دچار خطای آسان‌گیری شوید، در حالیکه میبایست بر اساس ميزان شايستگی و توانايی واقعی کارکنان، به ایشان امتیاز دهید.

6- برخی از سرپرستان يا مسئولان ممکن است بيش از اندازه در ارزيابی افراد وسواس به خرج دهند و سخت‌گيرهای بی مورد بکنند. سختگیری و وسواس بیش از حد، از اشتباهاتی است که باید در ارزیابی عملکرد از آن پرهیز شود.

7- به کسانی که شبیه خودتان هستند امتیاز بالا و به کسانی که به شما شبیه نیستند، امتیاز پایین ندهید.

8- نباید عملکرد يک کارمند‌، امتیاز ارزیابی کارکنان دیگر را تحت تأثير قرار ندهند. براي مثال‌، زمانی که عملکرد يک کارمند متوسط، بلافاصله بعد از عملکرد يک کارمند برجسته و خوب ارزيابی میشود‌، ارزياب‌، ارزيابی را اينگونه خاتمه ميدهد: "شخص متوسط، پايين‌تر از متوسط يا ضعيف است"

منبع: کانال مدیران منابع انسانی تعالی اندیش                    

  ارتباط با مدیر:  hrm2020@                   

به نقل از سایت "اچ آر یار"