هوش ‌معنوي به عنوان يكي از مفاهيم جديد هوش، در بردارنده نوعي سازگاري و رفتار حل مساله است كه بالاترين سطوح رشد را در حيطه‌هاي مختلف شناختي، اخلاقي، هيجاني، بين فردي و ... شامل مي‌شود و فرد را در جهت هماهنگي با پديده‌هاي اطراف و دستيابي به يكپارچگي دروني و بيروني ياري مي‌نمايد.
 اين هوش به فرد ديدي كلي در مورد زندگي و همه تجارب و رويدادها مي‌دهد و او را قادر مي‌سازد به چارچوب بندي و تفسير مجدد تجارب خود پرداخته، شناخت و معرفت خويش را عمق بخشد ( غباري بناب و همكاران،1387)
هوش ­معنوي در مرز بین آشوب و نظم، بین دانستن و ندانستن و بین خلاقیت و خودسازماندهی، قرار دارد. توسعه هوش­ معنوي به افراد بصیرت جدیدي عطا می‌کند، و به طور شگفت آوري اعتماد به نفس آنها را افزایش می‌دهد، هوش­ معنوي به انسان کمک می‌کند نسبت به خودش، ثابت و استوار باشد. با وجود این موهبت، فرد کمتر دچار نگرانی می‌شود. کمتر عجله می‌کند و کمتر نگران است. فرد خالصانه تمایل دارد با دیگران در سطح عمیق‌ تري ارتباط برقرار کند.کمتر استرس دارد و نسبت به دیگران بیشتر آسوده خاطر است.

فرادی که به ویژگیهای معنویت در سازمان توجه دارند، در تصمیم‌گیریها بیشتر به بصیرت و عواطف توجه می‌کنند و در موقعیتهای تعارض بیشتر از استراتژیهای همکاری برد برد استفاده می‌کنند.
 محققان بیان می‌کنند که تشویق به معنویت در محیط کار می‌تواند مزایا و منافعی از قبیل افزایش خلاقیت، افزایش صداقت و اعتماد، افزایش حس تکامل شخصی، افزایش تعهد سازمانی، بهبود نگرشهای شغلی کارکنان همچون افزایش رضایت شغلی، مشارکت شغلی و نیز کاهش نیات ترك محیط کار، افزایش اخلاق و وجدان کاری، انگیزش بیشتر و نیز عملکرد و بهره‌وری به وجود آورد.

شایسته است سازمانها و مدیران نیز با توجه به اهمیت معنویت در محیط کار، بستر لازم را برای پیاده شدن اصول و مبانی معنویت فراهم کنند و خود نیز به آن پایبند باشند.

منبع: به نقل از آشوب-امیر-1394