رهبری کوانتومی برگرفته از مفروضات پارادایم کوانتومی در فيزیک است و اولین بار توسط (پورتر-آگردی) در سال 1999 پیشنهاد شد. ظهور سازمانهای کوانتومی و رهبری کوانتومی استعاره از مفروضاتی دارد که مکانيک کوانتوم بر آن استوار است. سرعت بالای تغييرات و پيچيدگی تعاملات و برهمکنش آنها بر یکدیگر به عنوان مشخصه های سازمانهای قرن بيست و یکم محسوب میشود که این موضوع ویژگیهای کوانتوم را در مدیریت و رهبری تداعی میکند.

لذا برای درک این پيچيدگی ها و مواجهه با تعارضات حاصله از تغييرات زیاد در مدیریت سازمان ها، از مفروضات پارادایم کوانتومی وام گرفته میشود تا بتوان درک و تحليل دقيقتری از پدیده ها داشت.
در این نوع رهبری، تأکيد بر آن است که در هر حالت و موقعيت، از یک سبک متفاوت استفاده شود. این نوع رهبری که براساس بهترین تصميم در شرایط پيچيده بنا نهاده شده است، مستلزم داشتن هفت مهارت کوانتومی است که رهبران سازمانها را قادر به تفکرات پویا و شهودی می کند. به عبارت دیگر نمیتوان رهبری را به عنوان نفوذ بر دیگران، برای تحقق اهداف مشخص، تعریف کرد، بلکه باید آن را به عنوان فرایندی تعریف کرد که جستجوی هدف و حرکت در مسير هدف، از تحقق خود هدف، مهمتر و ارزشمندتر است.

شلتون و دارلينگ در سال (2001) هفت مهارت کوانتومی را برای رهبران سازمانی پيشنهاد نمودند. با استفاده از این هفت مهارت، رهبران سازمان ها می توانند سازمان های کوانتومی ایجاد کنند، یعنی سازمانهایی که یادگيرنده هستند، جایی که در آن بهبود مستمر و یادگيری مداوم، یک هنجار فرهنگی است. این هفت مهارت کوانتومی به طورمستقل عمل نمیکنند، بلکه در یک مجموعه یکپارچه نشان داده می شوند.
هفت مهارت عبارتند از : دید کوانتومی، شناخت کوانتومی، تفکر کوانتومی، عمل کوانتومی، احساس کوانتومی، اعتماد کوانتومی. وجود کوانتومی.


منبع: برگرفته از مقاله توکلی، عبدالله، محمدی ، علیرضا، خدایی، ارشیا،(1396)، رهبری کوانتومی: چرایی، چیستی و چگونگی، مطالعات رفتار سازمانی.
بازنشر از گروه مشاوران مدیریت کارا