پیدایش "استراتژی زمین سوخته" در مدیریت
در فنون نظامی، هنگامیکه یک ارتش، زمين یا بخشی از كشوري را به تصرف خود درمیآورد، ممكن است پس از مدتی نيروهاي منطقه اشغالشده اقدام به بازپسگیری آنجا بکنند. زمانی که ارتش پى ببرد كه منطقه مذکور را از دست خواهد داد، تمامی منابع و ذخایر آن منطقه جغرافیایی را قبل از ترک، از بین میبرد تا در اختیار دشمن قرار نگرفته و در آینده از آن منابع علیه ارتش استفاده نشود. این منابع شامل جایگاههای نظامی، دکلهای نفتی، بناها، صنایع، مزارع کشاورزی و ... است که مورد تخريب واقع شده و به آتش کشيده میشود. این استراتژی نظامى تحت عنوان "استراتژى زمين سوخته" اطلاق میشود.
در سيستم ادارى، بعضاً نامديران اقدام به نابودى کلیه منابعى میکند كه براى توسعه و رشد سازمانى در آینده مورد نیاز است و با این کار سعی دارند مدیر بعد از خود را خلع سلاح کنند تا ابزاری برای تحقق اهداف سازمانی نداشته باشد. استفاده از "استراتژی زمین سوخته" توسط نامدیران با اهداف خاص دیگری نیز اتفاق میافتد ازجمله:
-خودشیرینی برای ذینفعان و تصویرسازی مثبت از خود
-سعی در باند سازی و تشکیل پشتوانه سرمایه ارتباطاتی برای اهداف متعدد آتی
-قصد تصرف مطلع مديريتى ديگر
-هنگام اطلاع از عزل قریبالوقوع خود
تاکتیکهای نامديران در استفاده از "استراتژى زمين سوخته":
-عقد قراردادهاى غيرضرورى با تحميل ديون پرداختى سنگين براى آينده
-اخذ وامهای بلندمدت و کوتاهمدت از نهادهای مالی نمایش عملکرد ویترینی
-پرداخت پاداشهای بدون مبنا به کارکنان و حتی اشخاص ثالث
-وعده و وعيدهاى توخالی به كاركنان براى آينده
-عدم دریافت و حتی بخشش تعهدات مالی و غیرمالی ذینفعان به سازمان
نامدیرانی که از این استراتژی استفاده میکنند، نگرش موقتی و ابزاری به پست اجرائی دارند بهنحویکه پست اجرائی را پلهای برای تحقق اهداف شخصی قلمداد میکنند و این روحیه بر تمام اعمال و رفتار ایشان ساری و جاری است. بدین ترتیب نامدیران انبوهى از ویرانیها در حوزههای مادى، اعتماد به سيستم، برند سازمان، انگيزش كاركنان، سطح انتظارات ذینفعان، و تبدیل ذینفعان به افرادی با عادات طفرهروی و منفعتطلبی از سازمان را از خود بهجای میگذارند. اين "زمين سوخته" عامل اصلى شكست سازمان و مدير بعدى را موجب میشود.
دلايل ساختارى رونق "استراتژی زمین سوخته" در مدیریت:
-ضعف نظارت بر عملکرد حین مسئولیت
-ضعف حسابرسی پس از دوران مسئولیت
-انتقال تمام تعهدات مدیران قبلی به مدیران جدید با پایان دوره مسئولیت
-اپيدمى برخوردهاى ناصحيح با مديران، پس از عزل
-صدور احكام مديريتى غیر مدتدار
-فقدان اهداف معين هنگام انتصاب مدیر
-عدم وجود شاخص هاى ارتقاء مديريتى
راهكارهای جلوگیری از رونق "استراتژی زمین سوخته" بین مدیران، در درون دلایل ساختاری مذکور نهفته است.
منبع: کانال مدیران آینده
دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت دولتی- منابع انسانی