ده فرمان برای انتخاب مؤثر کارکنان

1-مراقب باشید داوطلبان معمولاً تصویری از خود ارائه می دهند که نشان دهند فرد مناسبی برای شغل هستند. معرفی نامه ها معمولاً خیلی مثبت نوشته می شوند و بسیاری از کارکنان بر مبنای شهود و تصویر اولیه انتخاب می شوند.

2- فرد به استخدام فوری یک فرد نیاز دارید، اول فردی را به صورت موقتی استخدام کنید. استخدام موقتی یک فرد بسیار بهتر از حالتی است که یک فرد تقریباً مناسب را تحت فشار زمانی انتخاب کنید.

3-قبل از انتخاب حتماً تحلیل شغل، شرح شغل، شرایط احراز شغل، شرح وظایف و مسئولیت ها را آماده کنید چرا که انتخاب موفق به درک کامل و شفاف از مؤلفه های شغلی بستگی دارد.

4- نیاز به مستخدم جدید یا پست جدید سازمانی را تعیین کنید. خلاقانه فکر کنید که آیا می شود کار را بدون استخدام فرد جدید انجام داد.

5-قانونی عمل کنید و فرآیند استخدام و انتخاب را استاندارد کنید. به معیارهای عینی برای انتخاب توجه و به خاطر منافع شخصی خود سعی کنید بهترین ها را انتخاب کنید.


6-به ارتباطات غیر کلامی همچون دست دادن مطمئن، حرکات دست، تماس چشمی و ... توجه کنید. لباس کثیف، کفش های بدون واکس و ظاهر نامرتب نشان از بی توجهی و بی دقتی فرد دارد.

7-میزان حقوق را برای شغل مورد نظر تعیین کنید.


8-اگر از افراد مستعد و حائز شرایط داخلی فردی وجود دارد، اولویت را بر داخل بگذارید.

9- مصاحبه را تنظیم و نقش هر یک از مصاحبه کنندگان را در فرآیند مصاحبه تعیین کنید. فرم های مصاحبه را برای تکمیل در حین مصاحبه آماده کنید.

10- در مصاحبه بر سؤالات رفتاری و موقعیتی تأکید کنید و ارزیابی ها را بلافاصله پس از مصاحبه انجام دهید.

منبع: http://telegram.me/iran_hrm

نکته مدیریتی3

اگر توانایی بخشیدن و گذشتن از کنار واکنش های تند کارکنانتان را ندارید برای همیشه مدیریت را کنار بگذارید
گاهی ممکن است به دلایل مختلف از کارکنانتان واکنش های تندی ببینید. در این زمان این شمایید که باید آرامش خودتان را حفظ نموده و اوضاع را با سعه صدر آرام کنید. وقتی کارکنانتان عصبانی هستند و برخورد تندی با شما دارند به هیچوجه به بحث کردن ادامه ندهید و هرگونه صحبتی را به بعد موکول کنید.
در صورت ادامه بحث به طور قطع بازنده شمایید. هرگز در مقابل کسانی که برخورد تندی با شما داشته اند جبهه نگیرید و کینه آنها را در دل نگه ندارید. یاد بگیرید به سرعت این واکنش ها را فراموش کنید در عوض به دنبال دلایل این گونه واکنش ها بگردید و آنها را برطرف نمایید.
بدترين چيز اين است كه كسي در مقابل مديرش واكنش تندی نشان دهد، سپس منتظر واكنش مدير بماند.

منبع: کانال مدیریت کاربردی

کلیات منابع انسانی-12

مدیریت استراتژیک منابع انسانی(قسمت 5):

استراتژی منابع انسانی کاهش هزینه / درونی: سرباز وفادار
در این استراتژی بر استخدام مادام العمر کارکنان با تأکید بر کاهش هزینه همت گمارده میشود. شرح شغلهای متنوع، وفاداری کارکنان، تأکید بر رضایت شغلی، مسیر شغلی سی ساله، ارزیابی عملکرد مبتنی بر همکاری به جای رقابت و مزایای بلندمدت از جمله اقدامات این استراتژی است.

استراتژی منابع انسانی کاهش هزینه / بیرونی: کارکنان مزدور
در این استراتژی مشاغل باید به گونه ای طراحی شود که بتوان تلاشهای افراد را کنترل کرد، وظایف هر فرد باید دقیقاً مشخص شود و به راحتی قابل آموزش باشد، نباید نیاز زیادی به توسعه مهارتها باشد، مزایا باید کوتاه مدت طراحی شود، مسیر شغلی طولانی لازم نیست، ارزیابی عملکرد باید به فعالیتهای روزمره تأکید کند و آموزش باید حین خدمت و به آموزش وظایف خاص محدود شود.

استراتژی منابع انسانی تمایز / درونی: نخبگان متعهد
در سازمانی که این استراتژی را به کار میگیرد باید طراحی مشاغل به گونه ای باشد که فرد آزادی عمل بالایی برای نوآوری داشته باشد، افراد باید در زمینه های خاص متخصص شوند، مسیر شغلی طولانی است و ارتقاهای زیادی را شامل میشود، آموزش بر توسعه مستمر و بلندمدت تأکید دارد، ارزیابی عملکرد بر همکاری و رقابت به طور متعادل تأکید دارد و حقوق و مزایای بالا و طولانی مدت مد نظر است.

استراتژی منابع انسانی تمایز / بیرونی: نیروهای آزاد
سازمانی که این نوع استراتژی را به کار میگیرد باید مشاغل را به گونه ای طراحی کند که افراد مسئولیت گسترده و اختیار تصمیم گیری در حوزه کاری خود را داشته باشند، مزایا نباید فرد را به صورت بلندمدت به سازمان وصل کند، افراد نباید مسیر شغلی طولانی در سازمان داشته باشند، ارتقا از بیرون مبنای کار است، ارزیابی عملکرد بر نتایج و پیامدها تکیه دارد، مزایای کوتاه مدت زیاد است و آموزش کوتاه مدت است.

مدیریت جهانی منابع انسانی:
در کنار اتخاذ رویکرد استراتژیک مدیریت منابع انسانی، توجه همزمان به مدیریت جهانی منابع انسانی نیز حائز اهمیت است. مدیریت جهانی منابع انسانی به استقرار مدیریت منابع انسانی در شرکتهای بین المللی و در سطح جهانی اشاره دارد که باید رویکرد جهان محور داشته باشد. در این رویکرد انتخاب مدیران اعزامی بسیار مهم است. مدیران اعزامی، مدیرانی هستند که از کشور اصلی به بقیه کشورها که شعبه های فرعی شرکتها در آنجاست اعزام میشوند.

ده ویژگی مهم برای انتخاب مدیران اعزامی:
💥 مهارتهای فنی بالا
💥 مهارتهای زبانی قوی
💥 تمایل به خدمت در کشور دیگر
💥 برخورداری از دانش بالا در زمینه فرهنگ کشور مقصد
💥 برخورداری از خانواده همراه و سازگار
💥 حمایت کامل از جانب همسر
💥 انعطاف پذیر در رفتار
💥 سازگاری و برخورداری از ذهن باز
💥 داشتن روابط عمومی قوی
💥 برخورداری از مهارتهای مدیریت استرس

یکی از راهکارها برای کاهش هزینه در مدیریت جهانی، استفاده از کارکنان اعزامی مجازی است؛ یعنی کارکنانی که فعالیتهایی را خارج از کشوری که در آن استقرار دارند، به صورت مجازی هدایت میکنند و به صورت مستمر در کشور مقصد حضور ندارند.

منبع: http://telegram.me/iran_hrm

کلیات منابع انسانی-11

 

مدیریت استراتژیک منابع انسانی(قسمت 4):
 سیر تحول مدیریت استراتژیک منابع انسانی  
اگرچه دیدگاه اقتضایی در مدیریت استراتژیک منابع انسانی طرفداران بسیاری در میان محققان و افراد حرفه ای دارد، با این حال و علی رغم گستردگی این دیدگاه، مطالعات و شواهد تجربی ای که بتواند به صورت مطمئن فرضیات نظریه اقتضایی را تأیید نماید بسیار اندک است و حتی تعدادی از مطالعات به شواهد قابل اطمینانی برای تأیید این رویکرد دست نیافته اند.

منتقدان این الگو را منطقی اما غیر واقعی دانسته، معتقدند الزاماتی که تعیین کننده استراتژیهای مدیریت منابع انسانی است منحصراً استراتژیهای بالادستی یا استراتژیهای رقابتی کسب و کار نیست، بلکه عوامل دیگری نیز در تدوین و اثربخشی استراتژیهای منابع انسانی مؤثرند. در مقابلِ این رویکرد اولیه در مدیریت استراتژیک منابع انسانی، عده دیگری از محققان رویکرد و نظریه جهان شمول را برای توضیح چگونگی انتخاب اثربخش ترین انتخابها از میان فهرست اقدامات منابع انسانی بکار گرفته اند.

بر اساس این رویکرد که اخیراً مورد توجه بیشتر قرار گرفته است، سازمانها برای دستیابی به عملکرد بالاتر میبایست «بهترین اقدامات» را برای مدیریت منابع انسانی خویش شناسایی و در سازمان خویش اجرا کنند. برای مثال ففر، 16 اقدام مدیریتی از جمله مشارکت و توانمندسازی، پرداخت تشویقی، امنیت شغلی، ارتقا از داخل و آموزش و توسعه مهارتها را از ویژگیهای سازمانهای موفق ذکر میکند و این اقدامات را در بهبود بهره وری و افزایش سودآوری در سازمان اثربخش میداند.
بکارگیری رویکرد جهان شمول در پژوهشها نیازمند دو شناخت اساسی است:
1. اینکه بهترین اقدامات استراتژیک مدیریت منابع انسانی کدامند؟
2. تأثیر هر کدام از این اقدامات خاص بر عملکرد سازمان چگونه است؟

بهترین و مهمترین اقدامات مدیریت استراتژیک منابع انسانی کدامند؟
👈 فرصتهای کارراهه شغلی
👈 برنامه ها و سیستم های آموزش کارکنان
👈 ارزیابی عملکرد کارکنان
👈 طرح های جبران خدمات کارکنان
👈 میزان امنیت شغلی فراهم آمده برای کارکنان
👈 میزانی درجه ای که مشاغل به صورت دقیق و واضح یا گسترده و مبهم تعریف و تشریح شده اند.

نقش های مدیریت منابع انسانی:
آلریچ (1996) اولین صاحب نظری است که به ارائه نقشهای متفاوت مدیریت منابع انسانی پرداخته است. وی نقشهای مدیر منابع انسانی را بر اساس اهمیت استراتژیک آن متفاوت میداند: بُعد اول مدل وی مبنی بر نگرش استراتژیک یا نگرش عملیاتی مدیر منابع انسانی است. در نگرش استراتژیک، مدیر منابع انسانی رویکردی بلندمدت در جهت اهداف کلان سازمان اتخاذ و اقدامات مناسب را هماهنگ با سایر سیستم های سازمانی در جهت دستیابی به اهداف استراتژیک برنامه ریزی میکند.
در مقابل در نگرش عملیاتی، مدیر منابع انسانی انجام مناسب هر کدام از اقدامات عملیاتی مدیریت منابع انسانی را به گونه ای که برنامه ریزی نموده است مد نظر دارد. در مقابل رویکرد استراتژیک که رویکردی بلندمدت با تأکید بر اثربخشی مجموعه ای از اقدامات یکپارچه مدیریت منابع انسانی است، رویکرد عملیاتی رویکردی کوتاه مدت است که بر کارایی هر کدام از اقدامات فردی مدیریت منابع انسانی تأکید دارد.

اما در اواخر دهه 1990 تحول دیگری در سیر تکوین حوزه مدیریت استراتژیک منابع انسانی رخ داده و آن مطرح شدن معماری مدیریت منابع انسانی شامل مجموعه وظایف و سیستمهای مدیریت منابع انسانی است که رفتارهای خاصی را در کارکنان با توجه به تفاوت در ویژگیهای آنان ایجاد میکند. در واقع معماری منابع انسانی تلاش دارد تا با بازگشتی دوباره به رویکردهای اقتضایی اما این بار با نگاهی عمیق تر و دقیق تر و با در نظر گرفتن بسیاری از متغیرهای زمینه ای، نوعی سیستم منابع انسانی را با تمامی ارتباطات و نیز پویاییها به این حوزه معرفی کند.

در این میان بویژه تأکید بر تفاوتهای کارکنان و ارائه سیستمهای منابع انسانی با توجه به این تفاوت ها از جمله ویژگیهای معماری منابع انسانی است. در واقع معماری منابع انسانی میکوشد تا با رفع نقایص رویکرد بهترین انطباق (عدم جامعیت، عدم ارتباط مناسب میان متغیرهای گوناگون و عدم در نظر گرفتن تفاوتهای کارکنان) به ارائه سیستمهای منابع انسانی مناسب برای سازمانها بپردازد. به طور کلی میتوان گفت که روند دهه های اخیر از بهترین همسویی به بهترین اقدامات و از آن به بهترین پیکره بندی بوده است.

مدیریت منابع انسانی به عنوان شریک استراتژیک باید حمایت کننده استراتژی رقابتی شرکت باشد. وقتی استراتژی شرکت کاهش هزینه است، سیستم جبران خدمات باید به کارایی پاداش دهد ولی وقتی استراتژی سازمان تمایز است، سیستم جبران خدمات باید به خلاقیت و نوآوری پاداش دهد.

منبع: http://telegram.me/iran_hrm

بوفالو یا غاز- برای تغییر آماده شوید

دوست دارید گله‌ای بوفالو داشته باشید یا دسته‌ای غاز! بوفالوها حیوانات جالبی هستند. همگی به یک پیشرو وفادارند و آنچه را که به آنها گفته می‌شود، دقیقا انجام می‌دهند. این وفاداری همان چیزی است که ما در سازمان به دنبال آن هستیم. بوفالوها سوال نمی‌کنند، آنها صرفا دنباله روی می‌کنند. تا زمانی که چیزی به آنها گفته نشده حرکتی نخواهند کرد. در گوشه‌ای می‌ایستند، انتظار می‌کشند و منتظر دستورات هستند. درست همانند افراد بسیاری که در سازمان‌ها با بی عملی منتظر دریافت دستورات می‌مانند و توجه ندارند که با این انتظارات چه فرصت‌هایی را از دست می‌دهند. همانگونه که عاقبت بوفالوها قوطی کنسرو شدن در قفسه فروشگاه‌هاست، سرانجامم سازمان‌های بوفالویی نیز محو شدن از صحته رقابت شرکت‌هاست.

غازها نیز پرندگان جالبی هستند. هر غاز می‌داند که باید به همان جایی برود که دسته غازها قصد سفر به آنجا را دارد. جایی که غاز پیشرو به سبب وزش باد در مسیر حرکت، زودتر از دیگران خسته می‌شود به عقب دسته باز می‌گردد و غاز دیگری از بخش میانی دسته جای او را می‌گیرد و در نوک دسته V شکل غازها پرواز می‌کند. این بدان معناست که هر غاز دقیقا می‌داند که دسته غازها به کجا می‌روند. آیا اکثر سازمان‌ها این گونه‌اند؟ آیا در اکثر سازمان‌ها کارکنان می‌داندد سازمان‌شان به کجا می‌رود؟ متاسفانه نه!

هر غازی همواره آماده است تا در صورت ضرورت گام پیش نهد و مسئولیت جلوداری را بپذیرد. آیا این امر در سازمان‌های ما هم واقعیت دارد؟ آیا در سازمان هر کسی مشتاق است گام پیش نهد و مسئولیت بپذیرد؟ غازها نسبت به وضعیت یکدیگر حساس هستند. این امر در سازمان‌ها وجود دارد؟ غازها از طریق همکاری متقابل اعضا حرکت می‌کنند به گونه‌ای که نسبت به پیشرفت دسته غازها به سمت مقصد می‌تواند ۱۷۱ درصد بیش از حرکت فردی آنها باشد.
ویژگی‌های سازمان بوفالویی و سازمان‌های غازی را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:

بوفالوها
-آنها به یک رهبر پایبند و وفادار هستند
-آنها درست همان کاری را انجام می‌دهند که دستور داده شده
-آنها هرگز سوال نمی‌کنند و صرفا پیروی می‌کنند.
-بوفالوها منتظر دستورند تا دستور نرسد هیچ کجا نمی روند و هیچ کاری نمی کنند.
-هیچ کس جای دیگری را پر نمی کند و مسئولیت نمی‌پذیرد.

غازها
-هر غاز به هنگام پرواز دسته جمعی احساس مسئولیت می‌کند.
-هر غاز فقط پیروی محض نمی‌کند وضع خود را در راه می‌سنجد و به تصمیمی که باید بگیرد فکر می‌کند.
-هر غاز مسیر پرواز گروه را می‌داند.
-همه غازها تمایل به پذیرش مسئولیت و پیش قدمی را دارند.
-غازها در طول پرواز مراقب یکدیگر هستند.
-هر غاز زمان اینکه چقدر می خواهد در نوک گروه پرواز کند با خودش است.

اگر گله‌ای بوفالو دارید و می‌خواهید به جایش یک دسته غاز داشته باشید، به بوفالوهایتان فرمان پرواز دهید! البته اگر اتفاقی نیفتاد تعجب نکنید!! باز دوباره فرمان پرواز می‌دهید؟ اما مطمئنم باز هم اتفاقی نمی‌افتد! چرا؟ چون ابتدا باید خودتان را تغییر دهید. بزرگترین مانع بر سر تغییر، دیگران نیستند بلکه خودت هستی. برای به پرواز در آمدن بوفالوها لازم است بیاموزید که باید افرادی متفاوتی باشید. دستور دادن به دیگران برای تغییر آسان است، اما تغییر در عمل بسیار دشوار است.
منبع: کتاب استعاره‌های مدیریتی، مسعود بینش، سازمان مدیریت صنعتی

نکته مدیریتی2

دزدان زمانتان را بشناسید:

اغلب مدیران، از نداشتن زمان گله و شکایت می کنند. اما واقعیت این است که آنها خودشان مسئول اصلی این کمبود زمان هستند و این خودشان هستند که باید برای دستیابی به زمان کافی برای انجام کارهای مدیریتی، مدیریت صحیحی روی زمان خود انجام دهند.
در زیر برخی از دزدان زمان در مدیریت آورده شده اند آنها را به درستی مدیریت کنید تا زمان کافی برای خود به دست آورید.

✅نداشتن برنامه ريزي مناسب
✅در نظر نگرفتن اولويت ها
✅تعهد کار بيش از اندازه
✅عجول بودن و شتابزدگی در کارها
✅نداشتن مهارت تفويض اختيار
✅شرکت در جلسات غير ضروری
✅مديريت در بحران به جای مدیریت سیستمی
✅نداشتن قاطعيت در تصميم گيري
✅انجام کارهای دون پايه و غیر مدیریتی
✅سلام و تعارف بيش از اندازه و مکالمات غیرضروری
✅تلفن های طولانی و مزاحم
✅مطالعه مطالب غير ضروری

 منبع: کانال تعالی آموزش

چرا ۸ ساعت کار مداوم بازدهی ندارد؟

کار هشت ساعته‌ی مداوم یک رویکرد کاری منسوخ و بی ثمر است که همچنان وجود دارد.

از این رو اگر می‌خواهید در کار خود به بازدهی قابل قبولی برسید باید به دنبال روشی جدید بگردید.

تاریخچه‌ی روزی هشت ساعت کار به دوران انقلاب صنعتی بر می‌گردد.

در آن دوره، مدت زمان کار به این شکل تعیین شد تا از تعداد ساعات کار طاقت فرسای کارگران کارخانه‌ها کاسته شود.

 طبیعتا عملی کردن چنین سیستمی در شرایط ۲۰۰ سال قبل یک نوع دستاورد موفقیت آمیز بوده است اما در شرایط زمانی فعلی کارآیی قابل قبولی ندارد.

با این حال، گاهی هنوز هم این انتظار وجود دارد که مانند اجداد خود روزی ۸ ساعت را به طور مداوم کار کنیم و در بین آن، زمان استراحت خیلی کوتاهی داشته باشیم.

کما این که خیلی از افراد در ساعت ناهار خود هم مشغول به کار هستند.

بنا بر مطالعه‌ای که توسط “گروه دراجیم” صورت گرفته است، عادات کارمندان در حین انجام کار در یک برنامه‌ی کامپیوتری ثبت شد.

 این برنامه میزان زمان سپری شده در کارهای مختلف توسط کارمندان را اندازه‌گیری کرده و این مدت زمان را با بازدهی حاصل از کار مقایسه کرده است.

در این روند اندازه‌گیری، نتایج جالبی مشاهده شد. میزان بازدهی کار ربطی به مدت زمان انجام کار نداشت و بیشتر به سازمان‌دهی کاری افراد وابسته بود.

برای مثال، در یک مورد خاص که افراد به علت آیین مذهبی خود در طول روز معافیت‌های کوتاهی داشتند، بازدهی کاری بالاتری مشاهده شد.

نسبت ایده‌آل زمان کار به استراحت ۵۲ به ۱۷ دقیقه است.

افرادی که مطابق با این برنامه پیش می‌روند سطح بالاتری از تمرکز را تجربه می‌کنند.

از این رو در زمان کاری توجه خود را به کار اختصاص می‌دهند و در این زمان به سراغ فیسبوک یا چک کردن ایمیل‌های خود نمی‌روند. در صورت احساس خستگی (پس از هر یک ساعت کار) استراحت کوتاهی کرده و در آن مدت کوتاه کاملا از کار فاصله می‌گیرند.

این شیوه به آن‌ها کمک می‌کند که با انرژی بیشتری کار خود را ادامه دهند.

نیاز مغز شما: ۱۵ دقیقه استراحت به ازای یک ساعت کار.

کشف این نسبت جادویی بهره‌وری افراد را به شکلی فوق‌العاده افزایش می‌دهد. پس از یک ساعت کار تابع عملکرد مغز به بالاترین حد انرژی خود جهش می‌کند و حدود ۱۵ تا ۲۰ دقیقه زمان لازم است تا این انرژی به حد پایین خود برسد.

 برای اکثر ما این جزر طبیعی جریان انرژی مغز، خود را به شکل خستگی و حواس‌پرتی نشان می‌دهد.

بهترین راه برای رهایی از این خستگی و حواس‌پرتی این است که نسبت به این رفتار مغزی آگاه باشیم.
پس بعد از هر یک ساعت کار یا بیشتر، زمانی که احساس کردید تمرکز شما رو به سراشیبی رفته است، بدانید که زمان استراحت فرا رسیده است.

هر چه استراحت‌های ما واقعی‌تر باشد، روز کاری ما بازدهی بیشتری خواهد داشت. گاهی اوقات ما به ظاهر استراحت کرده‌ایم اما هنوز هم خستگی را در خود نگه داشته‌ایم.

برای مثال به جای این که از میز کار خود فاصله بگیریم و در زمان استراحت کمی قدم بزنیم خود را با چک کردن یوتیوب و ایمیل سرگرم می‌کنیم.

منبع: فوربس

برگرفته از کانال ترفند مدیریت                                                        tarfandemodiriat @

نکته مدیریتی1

میز کار:

چطور انتظار دارید کارمندان شما منظم باشند و دستورات شما را یکی پس از دیگری پذیرفته و اجرا کنند هنگامی که میز کار شما مرکز تلنبار نامه های اداری است. وقتی شما نمی توانید میزی به آن کوچکی را اداره کنید چطور می توانید یک سازمان را اداره کنید؟ بنابراین:

1- مراقب میز کارتان باشید اجازه ندهید نامه ها و وسایل اضافی روی آن تلنبار شوند.

2- یکی کازیه مناسب روی میز خود بگذارید و نامه های ورودی و خروجی  و در دست بررسی را روی آن مشخص کنید و هر روز وقتی را برای بررسی این نامه ها بگذارید و هیچ نامه ای را روی میز خود رها نکنید.

نتیجه راهبردی:
 وقتی کارمندان شما با میز مرتب و همیشه آراسته شما روبرو می شوند، به شما افتخار می کنند و یاد میگیرند که منظم تر باشند.

منبع: کانال ترفند مدیریت                                                        tarfandemodiriat @

کلیات منابع انسانی-10

مدیریت استراتژیک منابع انسانی(قسمت 3):
 سیر تحول مدیریت استراتژیک منابع انسانی
مفهوم مدیریت استراتژیک منابع انسانی در اواخر دهه 1960 تا اوایل دهه 1970 بکار گرفته شده و فرض اساسی آن این بوده است که چنانچه مدیریت منابع انسانی به گونه ای دقیق از استراتژی کسب و کار سازمان پیروی کند، حوزه ای راهبردی و استراتژیک است. بر این اساس، اهداف سازمان در صورتی قابل دستیابی است که از انطباق و پیوند مستحکم میان استراتژیهای کسب و کار و بنگاه از یک طرف و استراتژی مدیریت منابع انسانی از طرف دیگر اطمینان حاصل شود.

مدیریت استراتژیک منابع انسانی به این مسأله می پردازد که آیا اقدامات مدیریت منابع انسانی کاملاً در جهت برنامه ریزی استراتژیک سازمان، هماهنگ و یکپارچه شده اند؟ آیا سیاست های مدیریت منابع انسانی، اقدامات و حوزه های وظیفه ای گوناگون را در داخل یک سیستم جامع و نیز در سلسله مراتب سازمان با سیاست های کلی یکپارچه نموده است؟ آیا مدیران صفی اقدامات مدیریت منابع انسانی را به عنوان بخشی از کار روزمره خود پذیرفته اند.

آنچه همواره محل چالش بسیاری از پژوهش ها و حوزه های کاربردی این رشته بوده است چگونگی تدوین، فرموله کردن و انتخاب استراتژی های منابع انسانی مناسب برای سازمان ها است. آیا استراتژیهای منابع انسانی با دانستن و شناخت استراتژیهای رقابتی سازمان قابل تدوین و فرموله شدن است؟ انتخابهای استراتژیک از میان اقدامات مدیریت منابع انسانی بر چه اساسی صورت میگیرد؟ این برنامه ریزی میبایست به صورت رسمی اجرا شود یا غیر رسمی تر؟ آیا برنامه ریزی کوتاه مدت مناسب است یا بلندمدت؟ شرح شغلهای دقیق و مفصل اثربخش ترند یا شرح شغلهای کلی و منعطف؟ ...
در واقع در تلاش برای پاسخگویی به این سؤال و چالش اساسی رویکردها، نظریه ها و سیر تحول مدیریت استراتژیک منابع انسانی شکل گرفته است.

نظریه اقتضایی اولین رویکرد مطرح شده در حوزه مدیریت استراتژیک منابع انسانی بوده است که بر اساس آن، سازمانها به منظور دستیابی به عملکرد بالاتر میبایست استراتژیهای مدیریت منابع انسانی خویش را با استراتژیهای رقابتی خویش همردیف و منطبق نمایند.

نظریه پردازان مختلف، بر اساس نظریه اقتضایی، متناظر با هر یک از انواع استراتژیهای رقابتی سازمان، یک استراتژی مناسب برای سیستم منابع انسانی معرفی نموده اند. مایلز و اسنو، همردیف با استراتژیهای تدافعی، تهاجمی و تحلیلگر، به ترتیب استراتژیهای «ایجاد»، «جذب» و «تخصیص» را برای سیستم منابع انسانی سازمان پیشنهاد داده اند. شولر و جکسون در تطابق با نوع شناسی خویش از استراتژیهای رقابتی سازمان، استراتژی «بهره گیری» منابع انسانی را برای استراتژی کاهش هزینه، استراتژی «تسهیل» را در تناظر با استراتژی نوآوری در محصول و استراتژی «تجمیع» را برای پیشتیبانی از استراتژی بهبود کیفیت در سازمان معرفی کرده اند.

ویژگیهای استراتژی بهره گیری:
💥 کارمندیابی از بازار کار خارجی و بر اساس مهارت و توانایی بالفعل افراد صورت میگیرد.
💥 محتوای شغلی کارکنان تعریف شده، روشن و واضح است.
💥 توسعه مسیر شغلی مبتنی بر تخصص گرایی است.
💥 آموزش کارکنان محدود و کوتاه مدت و مرتبط با شغل و مهارتهای کاری است.
💥 در ارزیابی عملکرد بر ارزیابی کوتاه مدت و فردی تأکید میشود.
💥 پرداخت مبتنی بر برابری بیرونی است و پاداشهای مالی به ندرت پرداخت میشود.
💥 از آنجا که در کارمندیابی و انتخاب کارکنان بر توانایی های فنی و نیازها و الزامات سازمان تأکید میشود امنیت شغلی نیز پایین است.

ویژگیهای استراتژی تسهیل:
💥 شرح شغل های گسترده، انتخابهای مسیر شغلی گسترده و چندگانه است و بر برنامه ریزی مسیر شغلی تأکید میشود.  
💥 در سیستم آموزش کارکنان بر آموزشهای گسترده و چندبعدی تأکید میشود.
💥 سیستم های ارزیابی عملکرد و پاداش، تشویق کننده ارتباطات و کار تیمی اند.
💥 ارزیابی عملکرد رویکردی بلندمدت دارد و بیشتر بر مدیریت عملکرد متمرکز است.
💥 معیارهای پرداخت بر اساس برابری درونی است و امنیت شغلی نیز برای کارکنان فراهم می آید.

ویژگیهای استراتژی تجمیع:
💥 در این استراتژی کارکنان میبایست به سطوح مناسبی از بلوغ دست یابند و رفتارهای قابل پیش بینی از خود نشان دهند تا امکان تعامل و همکاری نزدیک میان افراد سازمان، تعهد قوی نسبت به اهداف سازمان و تمرکز مناسب بر کیفیت محصولات فراهم آید.

منبع: http://telegram.me/iran_hrm

چطور از کارکنان کم حرف بازخورد دریافت کنیم؟

 

برخی از کارکنان خیلی اهل پاسخگویی و بازخورد نشان دادن نیستند؛ به ویژه هنگامی که برای رفع مشکلاتی که در کار خود دارند تحت مربی گری قرار می گیرند.

تلاش مدیر به عنوان مربی برای دریافت پاسخی از این دسته از کارکنان تنها ممکن است به تکان دادن سر توسط آنها منجر شود.
اما چطور می توان از کارکنان کم حرف بازخوردی دریافت کرد؟
نانسی برادسکی، مشاور انجمن LLC پیشنهاداتی دارد:

✅آرام صحبت کردن و استفاده از وقفه های طولانی در بین صحبت های خود را یاد بگیرید.

✅ با رفتار خود نشان دهید که تا زمان دریافت پاسخ مناسب منتظر می مانید.

✅با طرح سوالات باز به طرف مقابل کمک کنید به طرح و راهکاری مناسب دست پیدا کند.

برگرفته از کتاب از مربی تا مرشد، ترجمه سعید هداوند و مهدی مهدوی عرب.
منبع:iran_hrm@

داستان کوتاه 7

اخراج استیو جابز از اپل، شرکتی که خود از صفر ساخته بود‼️

وقتی كه فقط 30 سال داشتم هيات مديره‌ی اپل من را از شركت اخراج كرد.

چطور يک نفر می‌تواند از شركتی كه خودش تاسيس کرده اخراج شود؟

خيلی ساده در مورد استراتژی آينده شركت اختلاف پيدا كردیم و هيات مديره از شخص دیگری حمايت كرد.

احساس می‌كردم كل دستاورد زندگی‌ام را از دست داده‌ام ولی يک احساس در وجودم شروع به رشد كرد.

احساسی كه من خيلی دوستش داشتم و اتفاقات اپل خيلی تغييرش نداده بود.

احساس شروع كردن از نو. سنگينی موفقيت با سبكی يک شروع تازه جايگزين شده بود و من كاملا آزاد بودم.

آن دوره از زندگی من پر از خلاقيت بود.در طول ۵ سال بعد يک شركت به اسم نكست تاسيس كردم و يک شركت ديگر به اسم پيكسار و با يک زن خارق‌العاده آشنا شدم كه بعدا با او ازدواج كردم.

پيكسار اولين انيميشن كامپيوتری دنيا را با اسم "توی استوری" به وجود آورد و الان موفق‌ترين استوديوی توليد انيميشن در دنياست.

در يک سير خارق‌العاده‌ی اتفاقات، شركت اپل نكست را خريد و اين باعث شد من دوباره به اپل برگردم و تكنولوژی ابداع شده در نكست انقلابی در اپل ايجاد كرد.

اگر من از اپل اخراج نمی‌شدم شايد هيچ‌كدام از اين اتفاقات نمی‌افتاد.

اين اتفاق مثل داروی تلخی بود كه به يک مريض می‌دهند ولی مريض واقعا به آن احتياج دارد.
بعضی وقت‌ها زندگی مثل سنگ بر سر شما می‌كوبد ولی شما ايمانتان را از دست ندهيد.

من مطمئن هستم تنها چيزی كه باعث شد من در زندگی‌ام هميشه در حركت باشم،اين بود كه كاری را انجام می‌دادم كه واقعا دوستش داشتم.

منبع: کانال ترفند مدیریت                                                        tarfandemodiriat @

کلیات منابع انسانی-9

مدیریت استراتژیک منابع انسانی( قسمت 2):
 مراحل مدیریت استراتژیک منابع انسانی:
مرحله اول در مدیریت استراتژیک منابع انسانی، ترسیم چشم انداز کلی سازمان است که روشن میکند سازمان در آینده چه جایگاهی برای خود ترسیم کرده است. پس از آن باید مأموریت سازمان که بیانگر رسالت وجودی و فلسفه شکل گیری سازمان است روشن شود. در این مرحله همچنین ارزشهای محوری سازمان بیان میشود. ارزشها به عنوان چارچوب زیربنایی، هدایت کننده تصمیم های اساسی مدیریت اند.

مرحله دوم مدیریت استراتژیک منابع انسانی، تحلیل محیطی است. باید دید که چه تهدیدها و فرصتهایی در محیط وجود دارد. تغییرات در متغیرهای محیطی اثر مستقیم روی منابع انسانی دارد. بدین منظور باید عوامل اقتصادی ملی و جهانی، تحولات تکنولوژیک، مقررات و قوانین حکومتی، مسائل اجتماعی و فرهنگی، روند بازار کار و تحولات صنعت مد نظر قرار بگیرند.
برنامه ریزی منابع انسانی باید بر اساس یاقته های SWOT و کنکاش محیطی صورت گیرد. آنچه بر اساس یافته های SWOT انجام میشود به طور کلی برنامه ریزی استراتژیک سازمان است و برنامه ریزی منابع انسانی به طور خاص از آن بهره میگیرد. برنامه ریزی درست منابع انسانی لازمه تحقق استراتژی های سازمان است.

مرحله سوم، تحلیل درون سازمانی است. شناسایی نقاط قوت و ضعفِ درون سازمان گام بسیار مؤثری در مدیریت استراتژیک منابع انسانی است. نقاط ضعف و قوت منابع انسانی سازمان در چیست؟ آیا منابع انسانی ارزشمند، کمیاب، سازمان یافته و غیر قابل تقلید توسط سازمانهای دیگر که مزیت رقابتی ایجاد کند وجود دارد؟ قابلیت های کلیدی منابع انسانی و به طور کلی سازمان چیست که آن را از رقبا متمایز میکند؟ فرهنگ سازمانی به عنوان دارایی است یا بدهی؛ یعنی کارهای سازمان را تسهیل میکند یا به عنوان مانع عمل میکند؟ ترکیب مهارتها چگونه است و ...

چند نکته بسیار مهم:
 همسویی بین کارمندیابی و استخدام لازمه تغییر سازمان در راستای استراتژیها است.
 روشهای انتخاب کارکنان باید همسو با استراتژیها باشد. وقتی استراتژی اصلی سازمان نوآوری است، مسلماً تست هوش برای انتخاب لازم است، ولی وقتی استراتژی اصلی رضایت مشتری است، تست شخصیت همسوتر با استراتژی کلی سازمان است.
 عملکرد کلی سازمان از عملکرد واحدها و عملکرد واحدها از عملکرد افراد منتج میشود؛ از این رو، عملکرد کارکنان باید با استراتژیهای سازمان همسو شود. مدلهایی همچون کارت امتیازی متوازن میتواند در این راستا کمک مؤثری برای سازمان باشد.

شاخصهای ارزیابی عملکرد کارکنان باید با استراتژیهای کلی سازمان و استراتژیهای کارکردی واحدهای سازمان هماهنگی داشته باشد. برای مثال، وقتی استراتژی سازمان ایجاد کیفیت از طریق کار تیمی است، شاخصهای ارزیابی عملکرد نیز باید به عملکرد تیمی اهمیت بیشتری نسبت به عملکرد فردی بدهد.
 توسعه منابع انسانی باید به ایجاد مزیت رقابتی کمک کند و از این رو، توسعه منابع انسانی استراتژیک جایگزین توسعه منابع انسانی شده است. سیستم جانشین پروری نیز باید منبعث از استراتژی اصلی سازمان باشد.
 سیستم پاداش، سازوکار بسیار مهمی برای تحقق استراتژیها است و باید همسو با استراتژیهای کلی سازمان طراحی شود. برای مثال، وقتی استراتژی کلی، کسب رضایت مشتری است سیستم پاداش باید مبتنی بر رفتارهای مشتری مدارانه باشد.

مرحله چهارم صورت بندی استراتژی است. در این مرحله فرصتها و تهدیدات محیطی و نیز نقاط قوت و ضعف درون سازمانی شناسایی و اطلاعات کلیدی برای مدیریت استراتژیک منابع انسانی فراهم میشود. از این رو، میتوان استراتژیهای منابع انسانی را در راستای استراتژیهای کلی سازمان تنظیم و فرمول بندی کرد. در این مرحله، همسویی مدیریت منابع انسانی با سه سطح استراتژیهای کل شرکت، استراتژی کسب و کار و استراتژی عملیاتی ضروری است.
در اینجا دو نوع همسویی باید مد نظر باشد: همسویی بیرونی و همسویی درونی. همسویی بیرونی به سازگاری اقدامات مدیریت منابع انسانی با اهداف و استراتژیهای کلی سازمان و همسویی درونی به هماهنگی اقدامات مدیریت منابع انسانی با همدیگر دلالت دارد. برای مثال، وقتی آموزش بر کار تیمی تأکید میکند ولی ارزیابی عملکرد و پرداخت به صورت فردی است، همسویی درونی وجود ندارد.

مرحله پنجم، اجرای استراتژی است. با صورت بندی درست استراتژی، سازمان نیمی از کار رار انجام داده ولی نیمه دیگر آن باقی مانده است. استراتژی تنظیم شده باید بدرستی به مرحله اجرا درآید. بیش از نیمی از مدیران معتقدند که بین استراتژی تدوین شده و اجرا شده فاصله زیادی وجود دارد؛ بنابراین اجرا و استقرار استراتژی مرحله بسیار حساسی است. مدل 7S چارچوب خوبی برای اجرای استراتژی است. ضمناً در این مدل منافع انسانی جایگاه خاصی دارد و روشن میکند که مدیریت منابع انسانی تضمین کننده اجرای استراتژی است. 7S شامل استراتژی، ساختار، سیستمها، ارزشهای مشترک، کارکنان، سبک و مهارتها است.

مرحله ارزیابی ششمین و آخرین مرحله از فرآیند مدیریت استراتژیک منابع انسانی است ولی اگر به طور چرخه ای به موضوع بنگریم، شروع دوباره است و داده های حاصل از ارزیابی باید به عنوان بازخورد موجب تعدیل در مراحل پنجگانه قبلی شوند. به منظور انجام درست ارزیابی باید شاخصهای مناسبی طراحی شود که نشان دهد تا چه اندازه سازمان در راستای اهداف و استراتژیها حرکت میکند. معمولاً از شاخصهایی همچون نرخ بازگشت سرمایه، تحلیل هزینه - منفعت، نسبت حقوق سالیانه به درآمد سالیانه شرکت، سرانه آموزش، درآمد و سود، نرخ ترک خدمت داوطلبانه و رضایت و وفاداری مشتری به عنوان شاخصهای ارزیابی استفاده میشود.
یکی از ابزارها برای اطمینان از همسویی فعالیتها، کارت امتیازی متوازن است. بر اساس این مدل، یادگیری منابع انسانی موجب بهبود فرآیندهای درونی و رضایت مشتری میشود و ایجاد ارزش برای مشتری به نوبه خود به افزایش درآمد و شاخصهای مالی می انجامد.
 منبع: http://telegram.me/iran_hrm

بیماری های مدیریتی-2

بیماری: مدیر مردد:

تصمیم گیری یکی از بنیادی ترین ارکان مدیریت است و در واقع، تصمیم درست و بموقع است که یک مدیر را موفق میگرداند. تردید یا تأخیر در تصمیم گیری و تصمیم گیری نابجا، موفق ترین مدیران را هم در  معرض شکستی مهلک قرار میدهد. در این وادی سه دسته مدیر وجود دارند:

گروه اول: غالباً حدودِ تصمیم گیری خود را به آنچه روی کاغذ آمده است، محدود میکنند و بر اساس آنچه زیردستان نوشته و در اختیار آنها قرار داده اند تصمیم میگیرند.  

 گروه دوم: گزارشها و مستندات همکاران خود را نادیده میگیرند و بیهوده تلاش میکنند که شخصاً و بی اعتنا به اطلاعاتی که زیردستان جمع آوری کرده اند، تصمیم بگیرند.
 گروه سوم: تصمیم میگیرند، ولی بلافاصله تصمیم خود را تغییر میدهند.

 طرز تشخیص:

برای تشخیص دقیق این بیماری میان تصمیمات اساسی و تصمیمات عادی تفکیک قائل شوید. در وهله اول سه پرونده را که به تشخیص خودتان دربرگیرنده تصمیمات عادی شماست بررسی کنید. اگر برای اخذ این تصمیمات عادی به همان اندازه تصمیمات اساسی مکاتبه کرده و وقت صرف کرده اید، مطمئن باشید که این میکروب مدتهاست در وجود مبارک رخنه کرده است. اکنون سه پرونده دیگر را که به تصمیمات اساسی از سوی شما منتج شده است بررسی کنید. اگر حتی یکی پرونده نیز مورد بررسی عمیق و دقیق قرار نگرفته است، بی درنگ در صدد درمان خود برآیید.

 طرز درمان:

از این پس سعی کنید قبل از اخذ تصمیم، ابتدا شرایط و مقتضیات موضوع مورد تصمیم را تجزیه و تحلیل کنید و به تناسب این شرایط و مقتضیات تصمیم بگیرید. همچنین، همیشه از همکاران خود بخواهید گزارشهای مشروحی که بیانگر بررسی جوانب مختلف موضوع باشد برای شما تهیه کنند. ضمناً از ایشان بخواهید تا گزارشی از مشکلات اساسی که طی چند ماه آینده در حوزه مسئولیت خود با آن مواجه خواهند شد به شما ارائه کنند.

منبع: کانال مدیریت کاربردی

کلیات منابع انسانی-8

مدیریت استراتژیک منابع انسانی( قسمت 1):
تا دهه 1980 با گذشت بیش از هفت دهه از تاریخ شکل گیری مدیریت به عنوان یک رشته علمی، مدیریت منابع انسانی یک فعالیت اداری تلقی میشد. واحد مدیریتِ امور اداری، فرمهایی را برای استخدام و حقوق کارکنان تکمیل و بیمه آنها را نیز محاسبه میکرد. امروزه، با اهمیت یافتن مهارتهای منابع انسانی در نیل به اهداف سازمانها، واحد منابع انسانی نقش شایانی در تحقق استراتژیهای سازمان دارد و ذاتاً یک مقوله استراتژیک است.

مدیریت استراتژیک منابع انسانی ترکیب مدیریت استراتژیک و مدیریت منابع انسانی به منظور دستیابی سازمان به اهداف استراتژیک خود است. وقتی واحد مدیریت منابع انسانی با تدابیری عملکرد کل سازمان را به عملکرد تک تک افراد پیوند میزند و عملکرد فرد را با عملکرد کل سازمان همسو میکند، استراتژیهای سازمان تحقق می یابد.
در مدیریت منابع انسانی استراتژیک معمولاً دو محور بسیار مورد تأکید است:
1. پیوند یا همسویی بین منابع انسانی و استراتژیهای شرکت؛
2. رابطه مثبت قعالیتهای منابع انسانی با عملکرد شرکت.

ز آنجا که اهداف سازمان توسط افراد تحقق می یابد، کمیت و کیفیت این افراد در میزان تحقق اهداف بسیار مهم و با توجه به نقش اساسی واحد مدیریت منابع انسانی در این زمینه، ضرورت نگاه استراتژیک به مدیریت منابع انسانی در سازمانها اجتناب ناپذیر است. توجه داشته باشید علاوه بر انگیزش کارکنان و متغیرهای درون سازمانی، اقدامات مدیریت منابع انسانی در تعیین سود سهامداران، رضایت مشتریان و حمایت جامعه اهمیت زیادی دارد.

برای اطمینان از همسویی افقی (همسویی میان کارکردهای مخنلف مدیریت منابع انسانی) و همسویی عمودی (همسویی استراتژیهای منابع انسانی با استراتژیهای سازمان) منایع انسانی شرکت میتوان از راهکارهای ذیل استفاده کرد:
1. نرخ ترک خدمت کارکنان؛
2. میزان آگاهی کارکنان از سهم آنها در تحقق استراتژی شرکت؛
3. سطح کار تیمی؛
4. میزان یادگیری سازمان؛
5. میزان آگاهی کارکنان از اهداف؛
6. درصد ارائه پیشنهادات؛
7. بهره وری کارکنان؛
8. میزان شکایات یا ستایش مشتریان؛
9. درصد حفظ نخبگان؛

یکی از هنرهای مدیران امروز همسوسازی مناسب مدیریت منابع انسانی با مدیریت استراتژیک سازمان است. هر چقدر همسویی افقی و عمودی زیاد باشد، استراتژی گرایی در سازمان بالاتر است. به عبارت دیگر:
الف) اگر همسویی افقی کم و همسویی عمودی زیاد باشد، سازمان استراتژی گرا است.
ب) اگر همسویی عمودی کم و همسویی افقی زیاد باشد، سازمان فرآیندگرا است.
ج) اگر همسویی عمودی زیاد و همسویی افقی هم زیاد باشد، سازمان استراتژی گرا و فرآیندگرا است.
د) اگر همسویی عمودی کم و همسویی افقی هم کم باشد، سازمان تاکتیک گرا است.

اهداف مدیریت استراتژیک منابع انسانی
هدف اساسی مدیریت استراتژیک منابع انسانی، خلق قابلیت استراتژیک از طریق تضمین و مطمئن شدن از این موضوع است که سازمان از کارکنان ماهر، متعهد و باانگیزه برای تلاش در راستای حصول به مزیت رقابتی پایدار برخوردار است.
یکی دیگر از اهداف مدیریت استراتژیک منابع انسانی ایجاد حس هدفمند بودن و جهت دار بودن در محیط های اغلب پرتلاطم است تا بدین وسیله نیازهای تجاری سازمان و نیازهای فردی و گروهی کارکنانش از طریق طراحی و اجرای برنامه ها و سیاست های منسجم و عملی منابع انسانی تأمین شود.

منبع:  http://telegram.me/iran_hrm

مدیریت شطرنجی

مدیران در سازمان هایشان شطرنج باز بوده و مهره‏ ی شاه، ذينفعان سازمان را که شامل سهامداران، مشتريان، کارکنان، تأمين کنندگان و...را در بر میگیرد و مهره شاه سازمان رقیب نيز بازار ارائه محصول و يا خدمات مي باشد.

ساير مهره ‏های منابع در اختيار مدیر شامل تکنولوژي توليد، تکنولوژي اطلاعاتي،امکانات مالي، تجهيزات سخت افزاري و نرم افزاري و نيروي انساني سازمان مي‏باشد.

مدیریت با بهره گیری از قواعد و فنون شطرنج:

1- هدفمند بودن حرکت:
مدير یک سازمان مي بايست اهداف بلند و کوتاه مدت خود را با توجه به وضعيت پيراموني (شرايط بازار، تهديدها و فرصتها، نقاط ضعف و قوت و ...) ترسيم کرده و برنامه‏ هاي عملياتي براي دستيابي به آن را مشخص و بصورت مداوم آن را کنترل نمايد و همچنين تعيين شاخصي به منظور اندازه گيري ميزان دستيابي به هدف مي باشد.

2- سازماندهي:
مديران نيز براي رسيدن به اهداف خود مي ‏بايست تمامي امکانات و منابع لازم را مهيا نموده و زمينه هاي استفاده از امکانات را به صورت بهینخ فراهم سازنند،در غير اينصورت با کاهش کارايي و افزايش قيمت تمام شده محصولات خود و در نتيجه از دست دادن تدريجي بازار روبرو خواهند شد.

3- هدايت مهره ها:
در يک سازمان اگر پرسنل واحدهاي مختلف از بخش های مختلف هر يک سرگرم فعاليت هاي خويش باشند و در يک راستا هدايت نشوند، آن سازمان به اهداف خويش نائل نخواهد شد.

4- برنامه ريزي:
مديران به خوبي مي دانند،بدون برنامه ريزي به هيچ هدفي نخواهند رسيد، بابد برنامه ای ترتیب بدهند که شامل مات کردن رقیبان شود و نه فقط پاسخ به حرکت رقیبان

5- پايش و کنترل:
در علم مديريت برنامه هاي تنظيم شده براي دستيابي به اهداف مي بايست در دوره هاي منطقي، کنترل و در صورت نياز به روز گردد و همچنين عوامل عدم اجراي برنامه، شناسائي و با تعريف اقدامات اصلاحي موثر،رفع گردد.

6- حفظ مهره ‏ها:
نيرو هاي انساني هر سازماني با توجه به مسئوليتها و فعاليت هايي که انجام مي‏دهند داراي ارزش نسبي هستند و مطمئناً هيچ نيروي بي ‏ارزشي وجود ندارد،حفظ نيروهاي انساني براي دستيابي به اهداف سازمان بسيار مهم است. فراهم نمودن بستر رشد و خلاقيت پرسنل و نشان دادن توجه و اهمیت مدیران به فعالیتشان و بکارگرفتن روش هاي انگيزشي دیگر از جمله تکنيکهاي حفظ نيروها در سازمان است.

7- حمايت مهره ها:
در يک سازمان اگر نيروهاي انساني بطور مناسبي از طريق سيستمهاي آموزشي و انگيزشي رشد پيدا نمايند، مطمئنأ فوايد بيشتري براي سازمان به ارمغان مي آورند.

8- پيش بيني حرکات بعدي:
مديران مي‏بايست قبل از اخذ هرتصميمي، پيامد‏هاي آن را تجزيه و تحليل کرده و با توجه به عواقب آن، تصميم را اتخاذ کنند.

9- پرهيز از حرکات اضافي:
در يک محيط رقابتي اگر مديران حرکت اضافي و نادرستي از جمله پذيرش توليد محصولات بدون تقاضا، اخراج کارکنان موثر و ...داشته باشند در جهت تضعيف سازمان گام برداشته و چه بسا بازار را به رقبا واگذار خواهند نمود.

10- گسترش توأم با تفکر:
در يک محيط کاري گسترش منابع سازمان از جمله ساختمان ها، تجهيزات و نيروهاي انساني بدون در نظرگرفتن کيفيت، نوع و ميزان خروجي آنها منجر به اتلاف منابع،کاهش بهره وري سازمان و افزايش قيمت تمام شده محصولات يا خدمات مي‏ گردد.

11- گرفتن با انديشه مهره ‏ها:
به مدیران در يک محيط کاري پيشنهاد توليد يک محصول جديد و يا ارائه يک خدمت جديد مي‏گردد که اگر شما نسنجيده و يا به اصطلاح بدون امکان سنجي آن را بپذيرد و در عمل نتوانيد خواسته هاي مورد انتظار مشتريان را برآورده نمائيد، خود را براي پذيرش خسارات سنگيني آماده کنيد.

12- مراقبت از آچمز شدن:
اصطلاح آچمزي در شطرنج عبارت از حمله‏اي است عليه يک سوار که سواري ديگر را ازحمله محافظت مي‏کند. در واقع يک حرکت غافلگير کننده ولي در عين حال قابل پيش بيني است،

درسازمانها مي ‏بايست به فکر مقابله با اينگونه تهديدات و حوادث غير مترقبه از جمله تغييرات شرايط بازار،پايان عمرمحصول، وضعيت رقبا،نارضايتي و استعفاي کارکنان و غيره بوده و طرحهاي واکنشي با اينگونه تهديدات تهيه شود.

13- شکست،مقدمه پيروزي:
بعد از هر شکست کوچک و بزرگ به دنبال سرزنش اطرافیان و شرایط موجود نبوده بلکه به دنبال ريشه بروز آن مشکل بگرديد و با حذف آن، موجبات پيروزي خود را فراهم کنيد.


منبع: کانال ترفند مدیریت                                                        tarfandemodiriat @

کلیات منابع انسانی-7

ترکیب نسلها در سازمان های امروزی:
همانطور که قبلاً اشاره شد، یکی از مشکلاتی که امروزه سازمانها با آن مواجه اند، وجود چند نسل در ترکیب نیروی کار است که به لحاظ ارزشهای محوری و اصلی متفاوت اند. در سازمانهای کشور ما نیز این تفاوت ارزشی قابل مشاهده است؛ به طوری که میتوان ترکیب نیروی کار را در چهار دسته ذیل خلاصه کرد. توجه داشته باشید ویژگیهای ذکر شده برای هر نسل منجر به بروز رفتارهای متفاوت از هر نسل در محیط کار میشود.

ویژگیهای نسل ساکت (متولدین 1324-1308) و نسل انفجار جمعیت (1343-1325)
1. احترام به بالادست و دستور مافوق
2. وفادار به سازمان و تکلیف مدار
3. بی علاقگی به جهش و بلندپروازی
4. تبعیت از قانون
5. اولویت دادن به کار قبل از تفریح
6. آرمانگرا، فداکار و متعهد
7. رفتار آمرانه و بی نظم
8. بی توجه به بازخورد
9. بی علاقگی به درگیری و تعارض
10. باتجربه
11. سخت کوش و ماندگار در سازمان
12. توانمند در مدیریت بحران و پذیرش شرایط عدم ثبات و اطمینان

 ویژگیهای نسل X (متولدین 1359-1344)
1. خواهان به چالش کشیدن وضع موجود
2. قائل به تعادل میان کار و زندگی
3. منعطف و سازگار
4. غیر رسمی و عملگرا
5. عجول
6. قائل به تفریح و سرگرمی
7. اهل تنوع
8. تمایل به انجام کار به صورت مشارکتی
9. دارای فهم تکنولوژیک
10. دارای تفکر جهانی
11. خلاق، سخت کوش، پرکار و مسئولیت پذیر
12. مستقل

ویژگیهای نسل Y یا نسل هزاره (متولدین 1371-1360)
1. میخواهند یک شبه ره صد ساله را بروند.
2. اولویت دادن به مسائل شخصی در مقابل مسائل کاری
3. بی توجهی به سلسله مراتب سازمانی
4. پذیرش سبکهای رهبری دموکراتیک و مشارکتی
5. بی تجربگی به ویژه در برخورد با افراد
6. دارای اعتماد به نفس بوده و همواره خود را مُحق میدانند.
7. اخلاق مدار و پایبند به اصول
8. خلاق، نوآور و اهل تنوع
9. تمایل به انجام کار به صورت تیمی
10. دارای فهم تکنولوژیک
11. توانایی انجام چند کار به طور همزمان
12. توانا در پردازش حجم زیادی از اطلاعات

 نکاتی برای برقراری ارتباط با هر یک از نسلها:
 نسل ساکت و نسل انفجار جمعیت
1. از کلام آنها ایراد نگیرید.
2. به شیوه ای روشن و مستقیم با آنها صحبت کنید.
3. صبور باشید.
4. هم به لفظ و هم به زبان بدن آنها توجه کنید.
5. ارتباط چهره به چهره یا کتبی برقرار کنید و وقت آنها را هدر ندهید.
6. به پرسشهای ایشان به دقت و با جزئیات پاسخ داده

 نسل X
1. با ایشان خلاصه صحبت کنید.
2. آنها را در جریان اطلاعات قرار دهید.
3. از شیوه غیر رسمی استفاده کنید.
4. به طور منظم از آنها بازخورد بگیرید و به آنها بازخورد بدهید.
5. از پست الکترونیک استفاده کنید.

 نسل Y
1. ریسک پذیری و ساختارشکنی را در آنها تقویت کنید.
2. از شوخی و سرگرمی استفاده کرده و آنها را برانگیزانید.
3. به دنبال این نباشید که آنها را از رو ببرید.
4. پی در پی از آنها بازخورد بخواهید و به آنها بازخورد بدهید.
5. از واژه های فعال استفاده کرده و آنها را به چالش بکشانید.
6. از پست الکترونیک یا پیامک استفاده کنید.

ارزشها و انتظارات هر یک از نسلها:
 نسل ساکت و نسل انفجار جمعیت
دیدگاه آنها نسبت به شغل، سخت کوشی و فداکاری است. به وسیله خدمت، احترام و ارتقای شغلی برانگیخته میشوند. قوانین و دستورات را دوست دارند و از رسمیت و اقتدار استقبال میکنند. به کار فردی و اموال خود علاقه داشته و دسترسی اندکی به امکانات دارند. برای موفقیت سخت کار میکنند. به کارهای معنادار و رشد شخصی علاقه مند هستند. به کار گروهی تمایل چندانی ندارند. تمایل چندانی به دسترسی بیشتر به امکانات ندارند و بیشتر تکلیف گرا هستند.

  نسل X  
به کارآفرینی تمایل دارند. دنبال ایجاد تعادل بین کار و زندگی هستند و به واقع بینی و شک گرایی تمایل دارند. به استقلال و خودمختاری و دانش و فناوری علاقه داشته و امکانات زیادی را انتظار دارند.

 نسل Y 
انگیزه میخواهند و به دنبال اوقات فراغت هستند. به شدت مادی گرا هستند. تغییر سریع را دوست داشته و بسیار غیر رسمی میباشند. به دنبال زندگی با فناوری بوده و به سرعت و انعطاف پذیری علاقه دارند. نسبت به سایر نسلها امکانات بیشماری را یکجا و یکباره میخواهند.

همانگونه که میدانید هر مسأله مجموعه ای است از فرصتها و تهدیدها. مدیری که توانِ مدیریت هوشمندانه مسائل را داشته باشد نه تنها از فرصتها استفاده میکند، بلکه میتواند تهدیدات را نیز به فرصت تبدیل کند.
اگرچه مدیریت همزمان چهار نسل فوق الذکر در زیر یک سقف مشکل است و گاه تعارض ساز، ولی اگر درست بنگریم شاید موهبت و فرصتی است برای مدیران امروز که پای در عرصه خلاقیت بگذارند. «گری همل» در کتاب «آینده مدیریت»، به مدیران هشدار میدهد که یکدستی و همسانی ما را به خلاقیت نمیرساند، بلکه دستیابی به نوآوری در گرو تعامل ذهن های ناهمانند است. او میگوید: «وقتی همانندها با هم تعامل میکنند هیچ جرقه خلاقیتی وجود ندارد، اما وقتی غیر همانندها برخورد میکنند اغلب بارقه ای از الهام بوجود می آید و نمیتوان تصور کرد شرکتهایی که از نظر فکری همگون هستند قادر باشند منشاء نوآوریهای شگفت گردند.
به نظر میرسد برای رویارویی با چالش فاصله نسلها باید سینه ها را گشود و ناهمگونی ها را سکوی نوآوری ساخت.

منبع: http://telegram.me/iran_hrm

مدیریت تغییر در سازمان

چارلز هندي مي‌گويد: «مديران امروز با سازمان‌هايي سر و كار دارند كه شباهتي به سازمان‌هاي گذشته ندارند.»
يكي از ويژگي‌هاي اساسي سازمان‌هاي جديد، شكل‌گيري آنها بر مبناي يادگيري است. مديران و كاركنان در این سازمان ها همواره در حال يادگيري بوده و مهارت‌هاي جديد كسب مي‌كنند. چرا كه قدرت هر سازمان متناسب با ميزان آموزش دائمي مديران و كاركنان آن است.

سازمان براي آنكه بتوانند خود را در محيط پرتلاطم اطراف خود حفظ كنند، مي‌بايست از قالب‌هاي غيرپويا خارج و به سمت سازمان يادگيرنده متحول شوند.يعني در ساختار و اساس خود تغييرات عميقي ايجاد كنند.

امروزه محيط به شدت در حال تغيير است و تغييرات تكنولوژيك، اقتصادي، فرهنگي و سياسي به سرعت سازمان را تحت تأثير قرار مي‌دهند

شرایط لازم برای اجرایی کردن مديريت تغيير در سازمان ها:
1- حالت مطلوب سازماني براي مديران شناخته شده باشد.
2- وضعيت موجود سازمان توصيف گردد.
3- شكاف وضع موجود و وضع مطلوب براي مديران مشخص باشد.

در سازمان‌هاي يادگيرنده، تمامي اجزا به هم ربط و پيوندي عميق دارند،به طوري كه«پيتر دراكر» اين گونه سازمان‌ها را به اركستري تشبيه مي‌كند كه هر كس ساز خود را مي‌زند. اما نكته مهم اين است كه تمامي نوازندگان عميقاً تابع و مرتبط با رهبر اركستر هستند و نتيجه كار، يك آهنگ موزون است.

از ويژگي‌هاي ديگر سازمان‌هاي يادگيرنده، رواني جريان اطلاعات در اين سازمان‌هاست.اين رواني، باعث افزايش دانش و رشد مديريت نيروي انساني در سازمان مي‌شود.

با رشد دانش پرسنل، ميزان هوش سازمان‌ها افزون و بهره‌وري آنان ارتقاء مي‌يابد، كاركنان به علت آموزش‌هاي مكرر و تفويض اختياري كه به آنها مي‌شود، با ايجاد تيم‌هاي متعدد و انجام بحث‌هاي گروهي به ارتقاي اطلاعات و توانمندي خود مي‌پردازد
اطلاعات به صورت باز جريان دارد و تمامي بخش‌ها با اطلاعات و توانمندي بالايي كه به دست آورده‌اند در تعامل منطقي با يكديگر قرار مي‌گيرند.

منبع: کانال ترفند مدیریت                                                        tarfandemodiriat @

پیام مدیریتی 15

جهانی شدن  ،جهانی اندیشیدن  و چالشهای آن در مدیریت  منابع انسانی          

جهانی شدن یک پدیده چند وجهی (اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی) است. حذر کردن از آن مثل حذر کردن از هواست  که همه جا هست. امروزه در دهکده جهانی مرزهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی کمرنگ تر و متعاقبا ارتباطات، تعاملات فرهنگی، خط مشی های عمومی، همگونی فرهنگی رو به فزونی است. مدیران ما بخصوص مدیران بخش دولتی باید از مبحث جهانی شدن به عنوان ابزاری کارآمد در جهت رشد جامعه، توسعه اقتصادی و ... بهره ببرند و منافع ملی را در ارتباط با جهان اندیشه کنند. امروزه  با پیشرفت تکنولوژی و ارتباطات، مدیران در آینه خانه ای قرار دارند که حرکات نامعقول آنها برای همه نمایان خواهد شدو رسوایی سریع به دنبال دارد. جهانی شدن زائیده عصر حاضر است، قابل توقف نیست، اگر وفقط اگر توسط مدیران خوب مدیریت و برنامه ریزی شود رفاه، صلح، دموکراسی، شفافیت عملکرد، توسعه  و ... را به دنبال دارد و اگر با دید منفی به آن بنگریم و آن را کنترل نکنیم  بحران، فقر، رقابت نابرابر و ... را به همراه خواهد داشت .

مدیران ما در عصر جهانی شدن باید:

1- رویکرد تعاملی با نگاه شبکه ای داشته باشند

2- مدیران ما باید دانشی  و حرفه ای شوند

3- مشارکتی  شدن مدیریت دولتی و  پذیرش تنوع

4- افزایش وظایف مسئولیت اجتماعی، ارتباطات و تعامل فرهنگی  مدیران

5-جذب شایسته ترین ها،پ اسخ گو بودن، مدیریت با افق زمانی بلند و متعاقبا کسب  اعتماد عمومی

منبع: وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، اداره کل توسعه منابع انسانی سیستم اطلاع رسانی

معرفی کتاب 7

نويسنده: دکتر شهریار عزیزی

انتشارات: سمت

سال چاپ:  1395-چاپ اول

تعداد صفحات: 456 صفحه

قيمت: 20500 تومان

شرح:

کتاب حاضر برای دانشجویان رشته مدیریت در کلیه گرایش‌ها به عنوان منبع اصلی درس «روش تحقیق پیشرفته در پژوهش‌های مدیریتی» برای مقطع کارشناسی ارشد به ارزش 3 واحد تدوین شده است. امید است علاوه بر جامعه دانشگاهی، کلیه مدیران و سایر علاقه‌مندان نیز از آن بهره‌مند شوند.

چكيده:

چارچوب منسجم، توضیحات کافی، استفاده از شکل‌ها و نمودارها و ارائه مثال‌های واقعی، درک هر چه بهتر پژوهش علمی را برای دانشجویان و علاقه‌مندان آسان کرده است. ارائه داده‌های واقعی برای تمرین و تقویت مهارت‌های کار با داده‌ها از ویژگی‌های این کتاب است. نویسنده با خلاصه‌سازی و در عین حال توجه به نکات عملیاتی در طرح‌های پژوهش کیفی کوشیده است به علاقه روزافزون پژوهشگران به روش‌های کیفی پژوهش پاسخی مناسب دهد. در نهایت، اخلاق به عنوان گوهر علم و تحقیق به صورت نسبتاً جامع و بر مبنای یک چارچوب منسجم ارائه و بررسی شده است.

فهرست:

پیشگفتار
چارچوب کلان کتاب
فصل اول: مقدمه‌ای بر شناخت و روش علمی
فصل دوم: متغیر، مفهوم و سازه
فصل سوم: مسئله‌شناسی
فصل چهارم: تدوین مدل و گزاره‌های پژوهش
فصل پنجم: تدوین مبانی نظری و پیشینه پژوهش
فصل ششم: روش‌شناسی پژوهش- طرح پژوهش
فصل هفتم: قوم‌نگاری و روایت‌پژوهی
فصل هشتم: طرح پژوهش- پدیدارشناسی
فصل نهم: نظریه داده‌بنیاد
فصل دهم: موردپژوهی
فصل یازدهم: روش‌شناسی- جامعه و نمونه آماری
فصل دوازدهم: روش‌شناسی – سنجش و مقیاس‌بندی
فصل سیزدهم: روش‌شناسی- ابزار و روش گردآوری داده‌ها
فصل چهاردهم: آماده‌سازی و تحلیل داده‌ها- میانگین، رتبه و نسبت
فصل پانزدهم: تحلیل داده‌ها- همبستگی و رگرسیون
فصل شانزدهم: تحلیل داده‌ها – تحلیل مسیر، تحلیل عاملی، معادلات ساختاری
فصل هفدهم: بحث و نتیجه‌گیری و انتشار
فصل هجدهم: اخلاق پژوهش

کلیات منابع انسانی-6

مدیریت منابع انسانی الکترونیک:
همانگونه که قبلاً در قسمت 4 در بخش چالشهای مدیریت منابع انسانی در هزاره جدید اشاره شد، امروزه فناوری اطلاعات در همه بخشهای سازمان رسوخ کرده است و حتی مهمترین منبع سازمان یعنی منابع انسانی از این تأثیر بی نصیب نمانده است. امروزه بسیاری از اقدامات منابع انسانی اینترنتی شده است و کارکنان میتوانند با ورود به سایت سازمان، مزایای متناسب با شرایط خود را انتخاب کنند.

مدیریت منابع انسانی الکترونیک امکان کارمندیابی، انتخاب و آموزش الکترونیک را فراهم ساخته است. برخی از شرکتها نیز امکانات سلف سرویس را برای کارکنان فراهم ساخته اند که طی آن خودشان در سیستم فعال میشوند و اقدامات منابع انسانی خود را انجام میدهند.
فناوری اطلاعات موجب شده است که سازمانها از طریق جستجوگرهای شغلی به استعدادهای گسترده ای در سطح جهان دسترسی داشته باشند و مخزن استعداد خود را گسترش بدهند و کارمندیابی در سطح وسیع تری رخ دهد.

مطالعات صورت گرفته حاکی از آن است که مدیریت منابع انسانی با بکارگیری فناوری اطلاعات میتواند همزمان منعطف تر، مقرون به صرفه تر، مشتری محورتر و استراتژیک تر گردد. فناوری اطلاعات این پتانسیل را دارد که هزینه های مدیریتی را کاهش و بهره وری را افزایش دهد، زمان پاسخ را کوتاه تر کند، تصمیم گیری را بهبود بخشد و خدمات مشتریان را توسعه دهد.
سه عامل اصلی که شرکتها را برای دستیابی به راهکارهای منابع انسانی مبتنی بر فناوری اطلاعات به حرکت در می آورد عبارت است از: کاهش هزینه، کیفیت خدمات بالاتر و تغییر فرهنگی.

منبع: https://telegram.me/iran_hrm

نحوه برخورد با دعوای دو همکار

افراد در محیط کار در موارد مختلفی با هم مخالفت می‌کنند. این قضیه طبیعی است. اما اگر این مخالفت به یک جنگ تمام عیار تبدیل شود چه باید کرد؟ روش درست پاسخ دادن چیست؟ اگر افرادی که با هم دعوا می‌کنند مستقیما زیر نظر شما کار می‌کنند، وظیفه شماست که دخالت کنید؛ اما اگر این افراد هم‌رده شما باشند چگونه خواهد شد؟ آیا باید نقش یک منجی را ایفا کنید؟ یا باید از هرگونه دخالت در موضوع دوری کنید؟
 افراد خبره چه می‌گویند؟
اینکه تا چه حد درگیر این موضوع شوید بستگی به این دارد که چقدر این موضوع به شما ربط دارد. وقتی شخصی به سراغتان می‌آید و شکایتی می‌کند یا از شما کمک می‌خواهد، باید به او پاسخ دهید. در این‌ صورت اگر رئیس آنها هم نباشید، برای روبه‌راه کردن کار احساس مسوولیت می‌کنید. آنا رانیری به‌عنوان یک مشاور، راهنمای مدیریت و یکی از نویسندگان کتاب «چگونه می‌توانم کمک کنم؟» می‌گوید «اگر مساله در یک تیم اتفاق می‌افتد، به‌عنوان هم تیمی به همکاران خود کمک کنید».
اما دخالت کردن همیشه یک راه‌حل موثر نیست. رودریک کرامر به‌عنوان یک روانشناس اجتماعی و استاد رفتار سازمانی در کالج ویلیام آر کیمبال در دانشگاه کسب‌وکار استنفورد می‌گوید «تضاد در میان کارمندان همتراز اغلب مبهم و پیچیده است».اغلب معلوم نیست چه کسی مسوول است و شما چه کاری باید انجام دهید. کرامر می‌گوید «افراد اغلب نگاه ساده‌انگارانه‌ای به این موضوع دارند. آنها فکر می‌کنند می‌توانند در موضوع دخالت کنند، پیشنهاد بدهند، احساس خوبی نسبت به خودشان داشته باشند و مساله تضاد را به شکل سازنده‌ای حل کنند. اما این کار همیشه ممکن نیست.» در اینجا به ارائه راهکارهایی می‌پردازیم که چگونه در آینده با تضاد میان همکاران برخورد کنید.

  اجازه دهید خودشان را خالی کنند
شاید گوش دادن به افرادی که شکایت می‌کنند سخت باشد اما این دقیقا همان چیزی است که آنها به آن احتیاج دارند. رانیری می‌گوید: «ایجاد فضا و دادن زمان به همکاران برای صحبت درباره آنچه در دل دارند در یک محیط کاری به راستی یک نعمت برای آنهاست.
 افراد اغلب اوقات، تنها نیازمند مکانی امن هستند که آنچه در دل دارند را بگویند و خیلی از مواقع خودشان هم می‌دانند که برای رفع موضوع چه کاری باید انجام دهند». کرامر هم در تایید این موضوع می‌گوید: «گاهی اوقات موضوع فقط این است که افراد مستاصل شده‌اند و تنها می‌خواهند آن را ابراز کنند.» اما اجازه دادن به افراد برای خالی کردن خود یک استراتژی موثر درازمدت محسوب نمی‌شود. کرامر می‌گوید: «مواظب باشید افراد در دام تخلیه روحی خود، فکر کردن بیش از حد درباره موضوع و بدگویی درباره یک موقعیت گرفتار نشوند.» چرا که این کار باعث عدم پیشرفت در موضوع می‌شود. «اما اگر فقط چند دقیقه به یک شکایت به‌طور خلاصه گوش دهید خوب است». اگر فکر می‌کنید با گوش دادن به حرف یک نفر دیگری را آزرده خواهید کرد (در تیم‌های کوچک به سرعت معلوم می‌شود چه کسی با چه کسی صحبت کرده است) سعی کنید با طرف دیگر هم گفت‌وگویی داشته باشید. رانیری می‌گوید: «حداقل باید با طرف دوم، یک رابطه خوشایند داشته باشید، اما استراتژی بهتر این است که نشان دهید پذیرای همه همکاران هستید.»

  همدردی کنید
وقتی به صحبت‌های همکارتان گوش می‌دهید نشان دهید که درک می‌کنید موقعیت چقدر سخت است. مثلا می‌توانید بگویید «متاسفم که چنین اتفاقی افتاد» یا «بسیار سخت است که دو نفر نتوانند در چشمان هم نگاه کنند». اما هرگز نباید جانب یکی از طرفین را بگیرید. رانیری می‌گوید «بر نظرات یکی از طرفین صحه نگذارید». در عوض خنثی باشید و از تجربیات خودتان صحبت کنید. می‌توانید عباراتی از این دست را به‌کار گیرید: «به نظر می‌رسد جین تحت فشار بوده است و از آنچه گفته منظوری نداشته» یا «می‌دانم که جو انسان سرسختی است و گاهی اوقات ممکن است مواضع تندی بگیرد». رانیری می‌گوید: «مهم این است که نشان دهید منظور همکارتان را درک می‌کنید اما هرگز از عباراتی مثل «حق با توست و دیگری حقی ندارد» استفاده نکنید». اگر تحت فشار قرار گرفتید که موضع خود را مشخص کنید، به‌طور واضح بگویید که این کار را نخواهید کرد: «به نظر می‌رسد که آزرده شده‌ای اما من نمی‌توانم جانب یکی از طرفین را بگیرم چون باید با هر دو شما کار کنم».

  عواقب دعوای آنها را توضیح دهید
بعد از آنکه نگرانی خود را نشان دادید، به آنها توضیح دهید دعوایشان چه تاثیری بر تیم می‌گذارد. رانیری پیشنهاد می‌کند از چنین عباراتی استفاده کنید: «اینکه شما دونفر با هم کنار نمی‌آیید برای همه مساله ایجاد می‌کند و نمی‌گذارد ما کار را به نحو احسن انجام دهیم.» به هر دو طرف کمک کنید تا بفهمند که این کشمکش به دیگران آسیب وارد می‌آورد و به همین خاطر آنها باید اقدام موثری در جهت رفع آن انجام دهند.

  با احتیاط نظر دهید
قبل از آنکه شروع به نصیحت کنید، از همکاران خود بپرسید که آیا نیاز به کمک شما دارند یا خیر. رانیری می‌گوید: «ما به‌طور ناخودآگاه دوست داریم نصیحت کنیم چون فکر می‌کنیم بیشتر از آنها می‌دانیم». اما شاید افراد، نظر شما را نخواهند.
 پس از چنین عباراتی استفاده کنید «اگر من چند پیشنهاد بدهم، به نظرت کمکی به مساله خواهد کرد؟» همچنین یادتان باشد که تجربیات شخصی تان ممکن است الزاما مفید نباشد. رانیری توضیح می‌دهد: «شاید در گذشته درگیر یک دعوای کاری بوده‌اید اما شیوه‌ای که شما مساله خود را حل کرده‌اید ممکن است الزاما در موقعیت‌های دیگر مفید نباشد».

  واسطه آشتی شوید
یادتان باشد برای آنکه آنها را با هم سر یک میز بنشانید عجله نکنید. کرامر می‌گوید: «اینکه افراد را در یک اتاق جمع کنید و از آنها بخواهید مساله را حل کنند، مسوولانه نیست. شاید آنها از لحاظ قدرت و توانایی‌هایشان هم‌وزن نباشند و ممکن است این کار شما باعث شود رابطه آنها وضعیت بدتری پیدا کند». البته اگر تعارض به اوج رسید . مثلا آنها بر سر یکدیگر فریاد زدند- در این‌صورت انتخاب دیگری ندارید جز آنکه آنها را به یک جلسه بکشانید و فورا ریشه مساله را پیدا کنید.

  آگاه باشید که احتمال مقاومت وجود دارد
رانیری اشاره می‌کند افرادی هستند که نمی‌توان به آنها کمک کرد و کسی هم به آنها کمک نمی‌کند. او می‌گوید روان درمانگرها به این افراد «بله، اما» می‌گویند. «بله من می‌توانم به سراغ جین بروم اما فکر می‌کنم او اول باید نزد من بیاید» یا «بله من می‌خواهم کارها بهتر شود اما این کار غیرممکن است.» در این موارد هر چقدر هم تلاش کنید، هیچ پیشرفتی حاصل نخواهد شد. اگر شخصی اصرار کند که حق با اوست یا از دریافت کمک امتناع کند، شاید بهتر است طور دیگری با او رفتار شود. در این موارد، دفعه بعد که او سراغ شما آمد می‌توانید خود را کنار بکشید و بگویید «تاکنون چند بار درباره این موضوع صحبت کرده‌ایم و به نظر می‌رسد شما آمادگی حل مساله را ندارید بنابراین من فکر می‌کنم باید با همین شرایط کنار بیایید.»

  موضوع را تشدید نکنید
کرامر و رانیری هر دو بر این اصل تاکید دارند که به ندرت پیش می‌آید درگیر کردن رئیس یا روسای دو نفر که با هم اختلاف دارند ایده خوبی باشد مگر آنکه مشکل واقعا غیرقابل حل و مزمن شده باشد. کرامر می‌گوید: «این کار باعث تشدید موقعیت می‌شود و احتمالا یکی از طرفین یا هر دوی آنها احساس می‌کنند قربانی هستند.» همچنین وقتی موضوع را نزد افراد دیگر می‌برید، ممکن است  در نگاه آنها خودتان هم بخشی از مشکل به نظر برسید حتی اگر ارجاع موضوع به بالادستی‌تان به‌عنوان آخرین راه‌حلی که به نظرتان می‌رسد باشد.

  حد خود را بدانید
کرامر می‌گوید: «یادتان باشد شما روانشناس یا درمانگر نیستید. اگر آن موقعیت ربطی به شما ندارد یا فکر می‌کنید دعوای آنها بچگانه است هیچ اشکالی ندارد که بگویید این مشکل من نیست.» رانیری هم در تایید این موضوع می‌گوید: «وقتی به کسی کمک می‌کنید، باید مطمئن شوید که مراقب خودتان هم هستید. لازم نیست نقش یک داور بدون دستمزد را ایفا کنید». اما همیشه به یکی از طرفین یا هر دو آنها بگویید از دید شما قدم بعدی که باید انجام دهند چیست. مثلا می‌توانید بگویید «مطمئن نیستم فرد مناسبی برای کمک به شما باشم اما شاید بد نباشد با هم بنشینید و صحبت کنید یا یک واسطه پیدا کنید.» واسطه‌ای که انتخاب می‌کنید خارج از سلسله مراتب تیمی باشد، مثلا یک حکم یا یکی از همکاران منابع انسانی.

  اصولی که باید به خاطر داشت:
• بگذارید همکارانتان خودشان را خالی کنند.
• بدون آنکه جانب یکی از طرفین را بگیرید با آنها همدردی کنید.
• اگر احساس می‌کنید نمی‌توانید به آنها کمک کنید، آنها را نزد فرد دیگری بفرستید.
• تا زمانی که مطمئن نشده‌اید آنها از شما نظر می‌خواهند، به آنها نصیحت نکنید.
• اگر مهارت و زمان کافی ندارید، نقش یک صلح‌بان را ایفا نکنید.
• نزد رئیس همکارتان نروید مگر آنکه اختلاف غیرقابل حل شده باشد یا به تیم ضربه بزند.

موردکاوی شماره 1: پیشروی با احتیاط
تقریبا یکسال پیش، راجیت کومار متوجه شد که در رابطه با دو نفر از همکاران همترازش مشکلی وجود دارد. البته این اختلاف آشکار نبود، نه داد و فریادی در کار بود و نه کوبیدن روی میز. اما راجیت متوجه بود که آنها اغلب از هم دوری می‌کنند و در جلسات جدا از هم می‌نشینند. این اختلاف بر عملکرد تیم اثر می‌گذاشت و به همین خاطر او تصمیم گرفت در این مساله دقیق شود. او می‌گوید: «من هر دوی آنها را می‌شناختم و می‌دانستم که انسان‌های حساس اما در عین حال، بالغ و حرفه‌ای هستند. به همین خاطر تصمیم گرفتم ابتدا به اصل موضوع پی ببرم.» او یکی از آنها را به یک نوشیدنی دعوت کرد و در یک گفت‌وگوی دوستانه دریافت که ریشه مساله در یک اتفاق خاص نیست بلکه مجموعه‌ای از عوامل در آن دخالت دارد. او می‌گوید: «سوءتفاهم‌های زیادی وجود داشت که انباشته شده بود و به عدم اعتماد و عدم علاقه میان آن دو منجر شده بود.»
طی چند ماه بعد از آن، راجیت با هر دو طرف درباره آنچه اتفاق افتاده بود صحبت کرد. او می‌گوید: «با هر یک از آنها حداقل سه یا چهار بار صحبت کردم تا بفهمم ریشه واقعی این اختلاف در کجاست.» این صحبت‌ها باعث شد او اعتماد به نفس کافی را پیدا کند تا به درخواست آن دو برای واسطه شدنش پاسخ مثبت بدهد. او می‌گوید: «ما گفت‌وگوهای خوبی با هم داشتیم اما تمرکز من بر اختلاف میان آنها نبود بلکه بر اهداف مشترک برای ساختن یک تیم موفق تمرکز داشتم». او همچنین پیشنهاد کرد هر سه نفرآنها به انجام ملاقات‌های غیررسمی ادامه دهند تا بتوانند اعتماد ایجاد کنند. هر چند مدتی طول کشید، اما آن دو نفر توانستند رابطه خود را بار دیگر بازیابند و کل تیم توانست به‌طور منسجم به‌کار خود ادامه دهد.
موردکاوی شماره 2: خنثی کردن یک موقعیت دشوار
یک روز ویتوریا در اتاق خود نشسته بود و ناگهان متوجه صداهای بلندی که از قسمت دیگر دفتر می‌آمد شد. دو نفر از همکارانش (نام آنها را الکس و برایان می‌گذاریم) در حال مشاجره بودند. ویتوریا می‌گوید: «صدای آنها خیلی بلند بود. چند نفر دور آنها جمع شده بودند و آنها را تماشا می‌کردند. من دلیل اصلی دعوا را نمی‌دانستم اما متوجه بودم که جو بسیار سنگینی در آنجا حاکم است». شرکت آنها که به افراد و سازمان‌های دارای بدهی خدمات ارائه می‌کرد، اکنون خود در تنگنای مالی قرار گرفته بود و دعوای الکس و برایان هم بر سر همین موضوع بود اما مساله آنقدر جدی نبود که کار به اینجا برسد. 
همه در آنجا خشکشان زده بود. ویتوریا می‌گوید: «من متوجه شدم که هیچ‌کس نمی‌داند چه کار باید بکند و هیچ‌کس دخالت نمی‌کرد». به همین خاطر ویتوریا تصمیم گرفت اقدامی انجام دهد. او می‌گوید: «من به آرامی به آنها نزدیک شدم و از آنها خواستم دنبال من بیایند.» اول، آنها به داد زدن ادامه دادند اما ویتوریا دست خود را بر شانه آنها گذاشت و درخواست خود را تکرار کرد. هر سه نفر آنها به یک راهروی خصوصی رفتند. او می‌گوید: «من در ابتدا هیچ نپرسیدم. آنها هنوز هیجان زده بودند. فقط به آنها یک لیوان آب دادم». وقتی اوضاع آرام شد، ویتوریا به آنها گفت که شرایط در کل شرکت دشوار است. او می‌گوید: «من مورد اختلاف آنها را از نظر خودم توضیح دادم تا آنها را از اینکه با صدای بلند صحبت می‌کردند آگاه کنم. سپس به آنها گفتم بدون توجه به‌دلیل اختلاف آنها، می‌توانستند مساله را به شیوه بهتری حل و فصل کنند». او همچنین به آنها پیشنهاد کرد موضوع را با رئیس بخش در میان بگذارند و اگر مساله‌ای هست شاید او بتواند حل کند. ویتوریا می‌گوید: «آنها عکس‌العمل خشنی نشان ندادند و برعکس فهمیدند که کنترل از دستشان خارج شده بود.» آنها از ویتوریا تشکر کردند و از یکدیگر معذرت خواستند.

 منبع : روزنامه دنیای اقتصاد                                                          مترجم: رویا مرسلی

٦توصیه برای مدیران، بعد از تعطیلات

آسان‌گرفتنِ بعضی از قوانین در این وقت از سال، به‌جای سخت‌گیری در آن‌ها، نتایج بهتری به بار می‌آورد.

مدیران زیادی از نزدیک‌شدن فصل تعطیلات وحشت دارند. از تعطیلات عید نوروز به بعد، موجی از هیجان و حواس‌پرتی آغاز می‌شود و تمرکز خیلی‌ها را مختل می‌کند. اما هوشمندانه‌ترین و موثرترین رویکرد برای این روزها، نجنگیدن با آن است.  
١- قبل از قانون‌گذاری فکر کنید؛
همه‌ی مدیرانِ خوب می‌دانند که قوانین را نمی‌شود مدام شکست. اما مواقعی هم هست که اگر این قوانین را به سختیِ مواقع دیگر اجرا کنید، نتیجه‌ی عکس می‌دهند. به قول معروف می‌گویند: «قانون را اختراع کرده‌اند تا قبل از شکستنش فکر کنید.» پس اگر قانونی هست که می‌توانید در این مواقع آسان بگیریدش اصلاً دریغ نکنید. شناور كردن ساعت ورود آن هم در هفته ی اولِ بعد از تعطیلات، می تواند یک سورپرایز خوب برای کارمندانی باشد که ١٥ شب دیر خوابیدند💤 و دیر بیدار شدند.

٢- از  تعریف کردن ها استقبال کنید؛
آدم‌ها در عید خوش گذرانده اند و حالا و بعد از تعطیلات دوست دارند عکسهايشان  را به هم نشان دهند و خاطره ها را برای هم تعریف کنند و شما هی ببینید که دارند با هم حرف می زنند  و حرف می زنند. اما این را بدانید که وقتی جلوی همه‌ی سرگرمی‌ها را بگیرید، آدم‌ها، بدعنق  و بی‌انگیزه می‌شوند. از طرف دیگر، اگر زیادی آزادشان بگذارید، اصلاً کار مفیدی انجام نمی‌شود. پس تعادل ایجاد کنید. ما در ماهنامه "مسئله؛ مدیریت" یک مسابقه گذاشتیم به اسم "خب؛ تعريف كن ببينم" و به بهترین عکسی که همکاران مان از سفرشان انداخته اند یک میلیون تومان هدیه میدهیم و آن را در کانال ماهنامه به نشانی @Modirna منتشر خواهیم کرد. در واقع تعریف کردن را به رسمیت شناختیم.

٣- کارمندانِ منظم‌ را تشویق کنید؛
این دوران که تمرکز و حواس افراد به راحتی پرت می‌شود، بهترین فرصت است که کارمندان منظم را تشویق کنید و به آن‌ها پاداش بدهید.
بعضی‌ها وظایف مهمی در طول تعطیلات عید داشتند که باید به آن‌ها می رسیدند. تلاش این افراد، باید مورد توجه شما قرار بگیرد. تحسین عمومی یا تشویق از طریق سیستم پاداش‌دهی باعث می‌شود احساس اعتبار کنند و موقعی که همکارانشان در حال خوش‌گذرانی هستند، به خاطر سخت‌کوشی‌شان حس نکنند که تک افتاده‌اند.
 ٤- شما هم به آن‌ها بپیوندید؛
این‌که به‌سختی تلاش کنید تا رئیسِ خوش‌گذرانی‌ها باشید اصلاً جذاب نیست و حتی ممکن است نتیجه‌ی عکس بدهد. از آن طرف هم حفظ‌کردن فاصله و دور ایستادن از دیگران ممکن است همین‌قدر بد از آب دربیاید.
اولین روزهای بعد از تعطیلات بهترین زمان برای نشان‌دادنِ روحیه‌ی خوش‌گذرانی‌تان است. توی جشن‌ها شرکت کنید، مثل بقیه باشید. از فرصت یک دورهمی سازمانی استفاده کنید و راجع به تلویزیون  و برنامه‌های سفرتان حرف بزنید. سعی نکنید مجلس را به دست بگیرید… این به بقیه یادآوری می‌کند که هنوز رئیس هستید.

٥- بگذارید کارمندان، جشنِ خودشان را بسازند؛
احتمالاً آخر سال حسابی شلوغ بودید و حجم کارها اجازه نداد جشن خاصی برگزار کنید. شروع سال فرصت بهتری برای یک جشن بهارانه ی خوب است. سازمان ـ یا خودِ شما به عنوان رئیس ـ می‌توانید یک دورهمی‌ کاری ترتیب بدهید. مثلاً دور هم ناهار بخورید تا دستاوردهای سال گذشته را جشن بگیرید. با این کار، اعضای گروه بیشتر به هم و به شما نزدیک می‌شوند.
 ٦- ⏱در مورد زمان، انعطاف‌پذیر باشید؛
تعطیلات، فشار زیادی روی آدم‌ها می‌آورد، مخصوصاً روی اعصابشان! آن‌ها باید هدیه بخرند، در مراسم متعدد خانوادگی شرکت کنند، برای سفر برنامه‌ریزی کنند و مهمانی بدهند. پس سعی کنید باعث افزایش این فشار نشوید.
بعد از تعطیلات، هربار که امکانش بود، سعی کنید کمی منعطف‌تر از روزهای دیگر باشید. کمی در برنامه‌های زمانی دست ببرید تا افراد بتوانند کمی استراحت کنند. بله حتی بعد از تعطیلات عید، کارمندان نیاز به استراحت دارند. با این روش، استرس شان کم می‌شود، متعهدتر می‌شوند و نسبت به کار و زندگی شخصی‌شان حس بهتری خواهند داشت.

منبع: ماهنامه مسئله؛ مدیریت

راه‌های مقابله با بی‌انگیزگی کارمندان بعد از نوروز

چگونه با کسالت بعد از تعطیلات کنار بیاییم؟

1- کار را با ریتم بدن‌تان تطبیق دهید:

فصل بهار سعی کنید کارهای چالشی خود را زمانی انجام دهید که بدن‌تان در آماده‌ترین حالت قرار دارد.

2- جلسات را کوتاه و مفید برگزار کنید:

اگر قرار است بلافاصله پس از تعطیلات جلسه‌ای برگزار کنید یا به جلسه‌ای دعوت شوید، از قبل جزییات آن را بدانید. قبل از اینکه حضور در جلسه‌ای را بپذیرید، از اهداف جلسه آگاه شده و دریابید که نیاز شرکت سازمان‌دهنده چیست؟

3- سازماندهی ایمیل‌ها برای تسریع امور:

بعد از تعطیلات سعی کنید به تسریع امور و سازماندهی ایمیل‌ها فکر کنید. نوشتن یک ایمیل کوتاه‌تر به این معناست که دریافت‌کننده تمایل بیشتری به خواندن آن دارد.

4- برنامه‌ریزی کنید:

چشم‌انداز داشته باشید و برنامه‌ریزی کنید.

5- در خود و کارمندان‌تان انگیزش ایجاد کنید:

بهتر است برای اینکه حال و هوای بعد از تعطیلات خود را زودتر عوض کنید، در خود و کارمندان‌تان انگیزش ایجاد کنید.

منبع: کانال جعبه ابزار مدیریت نوین

کلیات منابع انسانی-5

همانطور که در  قسمت 4  اشاره شد یکی از چالشهای اساسی منابع انسانی در هزاره جدید، چالش مهارتهای جدید است. در این بخش به بیان 10 مهارت کارکنان آینده در افق 2020 که مؤسسه آینده دانشگاه فونیکس آمریکا به آن اشاره کرده است می پردازیم.

1. ادراک: توانایی تشخیص معنای عمیق‏تر یا اهمیت چیزی که بیان می ‏شود.
توضیح: همچنانکه ماشین‏های هوشمند، کارهای تکراری، امور تولیدی روتین و شغل‏های خدماتی را بر عهده می‏گیرند، تقاضای فزاینده‏ای برای آن نوع مهارت‏هایی که ماشین‏ها در آن خوب نیستند به وجود می‏آید. اینها مهارت‏های تفکری سطح بالاتر هستند که نمی‏توان به صورت کد درآورد. ما آن‏ها را مهارت‏های ادراکی می‏نامیم؛ مهارت‏هایی که به ما کمک می‏کنند تا بینش‏های منحصر به فردی خلق کنیم که برای تصمیم‏گیری حیاتی هستند.

2. هوشمندی اجتماعی:  توانایی ارتباط گرفتن با دیگران به نحوی عمیق و مستقیم، درک واکنش‏ها و برانگیختن آن‏ها و تعامل‏های مطلوب
توضیح: کارکنانی که از هوش اجتماعی برخوردارند می‏توانند به سرعت عواطف اطرافیان خود را ارزیابی کنند و کلمات، لحن و حرکات خود را با آن‏ها سازگار کنند. این مهارت همواره برای کارکنانی که نیازمند همکاری و برقراری ارتباط همراه با اعتماد هستند کلیدی بوده است. هوش اجتماعی و عاطفی یکی از دارایی‏های حیاتی خواهد بود که به کارکنان انسانی نسبت به ماشین‏ها یک مزیت رقابتی می‏ بخشد.

3. فکر بدیع و انطباقی: مهارت در تفکر و یافتن راه حل‏ها و پاسخ‏هایی فراتر از عادت و عرف
توضیح: مطالعات بیانگر آن است که فرصت‏های شغلی به طور فزآینده‏ای بر موقعیت‏های شغلی مدیریتی و فنی با مهارت بالا و دستمزد بالا و موقعیت‏های شغلی همراه با مهارت پایین و دستمزد پایین مثل خدمات غذایی و پرستاری متمرکز می‏شوند. شغل‏های محدوده‏ی مهارت بالا شامل وظایف انتزاعی و شغل‏های محدوده‏ی مهارت پایین شامل وظایف عملی هستند. هر دو دسته‏ی این وظایف نیازمند تفکر بدیع و انطباقی هستند یعنی توانایی واکنش به شرایط غیر منتظره و منحصربه‏فرد که در لحظه اتفاق می‏ افتد.

4. شایستگی بین فرهنگی:  توانایی کار در شرایط فرهنگی گوناگون
توضیح: در دنیایی که واقعاً به‏طور جهانی به یکدیگر پیوسته است، کارکنان باید بتوانند در هر محیطی که باشند، کار کنند. در آینده سازمان‏ها بیش از پیش تنوع را به چشم پیشران نوآوری می‏بینند. پژوهش‏ها بیانگر آن است که آنچه یک گروه را هوشمند و نوآور می‏سازد ترکیبی از گروه‏های سنی، مهارت‏ها، رشته‏ها و سبک‏های کاری و فکری گوناگون است که اعضا با خود به‏همراه می‏آورند. بنابراین، تنوع در دهه‏ی آینده به یک شایستگی محوری برای سازمان‏ها تبدیل خواهد شد. کارکنان موفق در این تیم‏های متنوع باید بتوانند نقاط مشترک (ارزش‏ها، اولویت‏ها و اهداف مشترک) را شناسایی و بر اساس آن ارتباط برقرار کنند.

5.تفکر محاسباتی:  توانایی ترجمه‏ی حجم انبوه داده‏ها به مفاهیم انتزاعی و فهم استدلال مبتنی بر داده‏ها
توضیح: با افزایش نمایی حجم داده‏هایی که با آن‏ها روبه‏رو می‏شویم، نقش‏های بسیار بیشتری به مهارت تفکر محاسباتی به‏منظور درک این داده‏ها نیاز پیدا می‏کنند. استفاده از شبیه‏سازی با پررنگ‏شدن نقش آن در تصمیم‏گیری‏ها به یک تخصص محوری تبدیل خواهد شد. واحدهای منابع انسانی شرکت‏ها و سازمان‏ها که هم‏اکنون به برنامه‏های کاربردی ساده مثل مجموعه‏ی مایکروسافت آفیس بها می‏دهند، انتظارات خود را بالا خواهند برد و به دنبال رزومه‏های خواهند بود که شامل مهارت‏های استدلال کمی و تحلیل آماری باشند.

6. سواد رسانه ای جدید: توانایی ارزیابی انتقادی و توسعه‏ی محتوایی که از قالب‏های رسانه‏ای جدید استفاده می‏کند و بهره‏گیری از این رسانه‏ها برای ایجاد ارتباط متقاعدکننده
توضیح: در دهه‏ی آینده قالب‏های ارائه‏ی مطالب از پاورپوینت پیشی می‏گیرند و همراه با آن انتظارات نسبت به توانایی کارکنان در تولید محتوا به استفاده از این قالب‏های جدید به‏طور چشم‏گیری افزایش پیدا خواهد کرد. نسل بعدی کارکنان باید در خلق و ارائه‏ی اطلاعات تصویری خود راحت باشند تا بتوانند مخاطبان خود را جذب و متقاعد کنند.

7. فرارشته ای بودن: داشتن سواد و توانایی درک مفاهیم در چند حوزه‏ی مختلف
توضیح: بسیاری از مشکلات جهان امروز پیچیده‏تر از آن هستند که بتوان با یک رشته‏ی تخصصی آن‏ها را حل کرد. این مشکلات چندوجهی به راه حل‏های فرارشته‏ای نیاز دارند. به گفته‏ی هوارد راینگلد «فرارشته‏ای بودن، چیزی فراتر از گرد هم آوردن پژوهشگرانِ حوزه‏های مختلف برای کار در تیم‏های چند رشته‏ای است، بلکه به معنای آن است که پژوهشگرانی تربیت کنیم که با زبان رشته‏های مختلف سخن بگویند».

8. ذهنیت طراحی: توانایی ارائه و توسعه‏ی فرآیندهای کاری و وظایف برای حصول نتایج مطلوب
توضیح: یکی از پژوهش‏های اخیر نشان می‏دهد که ارتفاع سقف، تأثیر مستقیمی بر ماهیت تفکر شرکت‏کنندگان دارد. در این پژوهش، آن‏هایی که در اتاقی با سقف بلندتر بودند، به واژگانی که با آزادی مربوط بودند، مثل «عدم محدودیت» یا «محیط باز» پاسخ مثبت‏تری دادند و بالعکس. این تأثیر بر احوال فرد، مستقیماً به فرآیندهای ذهنی منتقل می‏شود؛ آن‏هایی که در اتاق با سقف بلندتر بودند در ارتباط و به یاد آوردن واقعیت‏ها عملکرد بهتری داشتند. کارکنان آینده باید در ایجاد تغییر در محیط کاری خود به‏نحوی که توانایی انجام کار آن‏ها را ارتقا بخشد خبره شوند.

9. مدیریت ظرفیت شناختی: توانایی تمیز و پالایش اطلاعات از نظر اهمیت و فهم چگونگی افزایش عملکرد شناختی با استفاده از ابزارها و روش‏های گوناگون
توضیح: دنیای غنی از جریان اطلاعات در قالب‏های گوناگون و از منشاءهای گوناگون، مشکلِ اضافه‏بار شناختی را پررنگ‏تر می‏کند. سازمان‏ها و کارکنان، تنها در صورتی خواهند توانست جریان انبوه داده‏ها را به یک مزیت تبدیل کنند که یاد بگیرند چطور اطلاعات را به‏طور اثربخش پالایش و بر مهم‏ترین‏شان تمرکز کنند. نسل بعدی کارکنان باید روش‏های خاص خود را برای مقابله با مشکلِ اضافه‏بار شناختی توسعه دهند.

10.  همکاری مجازی: توانایی کار همراه با بهره‏وری، جلب مشارکت و حضور نشان دادن به‏عنوان عضوی از یک گروه مجازی
توضیح: فناوری‏های ارتباطی توانسته‏اند کارکردن، به‏اشتراک‏گذاری ایده‏ها و بهره‏وری را از همیشه آسان‏تر کنند، اما محیط کاری مجازی به مجموعه‏ی جدیدی از شایستگی‏ها نیز نیاز دارد. در حال حاضر، ما در حال یادگیری این نکته هستیم که روش‏هایی که از بازی وام گرفته شده‏اند، در جلب مشارکت جوامع مجازی عظیم، بسیار اثربخش هستند. حصول اطمینان از اینکه پلتفرم‏های جمعی دارای مؤلفه‏های معمول بازی مثل بازخورد آنی، اهداف روشن و چالش‏های مرحله به مرحله هستند، می‏تواند مشارکت و انگیزه‏ی افراد را به‏طور چشمگیری تقویت کند.

منبع:https://telegram.me/iran_hrm

بیماری های مدیریتی -1

بیماری: مدیر چماق به دست:

برخی از مدیران، شرکت خود را به یک منطقه بحرانی و جنگی تبدیل کرده و با کارکنانشان همچون افسرهای یک پادگان رفتار میکنند. آنها به کارکنان فرصت تفکر نمیدهند و از کارکنان میخواهند در کمترین زمان، اطلاعات درخواستی را فراهم آورند در غیر اینصورت تنبیه میشوند. بدیهی است این شیوه مدیریتی کارکنان را بعد از مدتی خسته و فرسوده میکند.

طرز تشخیص:

اگر اخیراً برای انجام امور شرکت دستوراتی صادر کرده اید، لکن فرصت کافی در اختیار کارکنان خود نگذاشته اید و کارهایتان نیز با کیفیت پایین انجام پذیرفته است، باید بدانید که شما دچار این بیماری هستید و شما یک مدیر چماق به دست تلقی میشوید.

 طرز درمان:

از این به بعد برای اجرای دستورات و تصمیمات خود برنامه ای متناسب و معقول تهیه کنید و چند روز یا چند ساعت اضافه نیز در نظر بگیرید و فقط کارهایی را که واقعاً فوریت دارند یک کار فوری تلقی کنید و بیهوده کارهای معمولی را با تصور اینکه کارهایتان فوری انجام شوند، فوری تلقی نکنید تا کارمندان تفاوت کارهای با اولویت بالا و دیگر کارها را بخوبی تشخیص دهند.

منبع: کانال هنر مدیریت

کلیات منابع انسانی-4

چالشهای منابع انسانی در هزاره جدید:
1. تنوع: روز به روز تنوع در سازمانها افزایش می یابد و تعداد زنان و اقلیتهای نژادی، قومی و مذهبی در سازمانها بیشتر می شود. از این رو، در نظر گرفتن مدیریت تنوع و بهره برداری از آن به عنوان فرصت باید در اقدامات منابع انسانی در نظر گرفته شود.
2. سن و نسل: یکی از چالشهای منابع انسانی در حال حاضر وجود نسلهای مختلف کاری به طور همزمان در محیط کار است. وجود این نسل های مختلف در نیروی کار در اقدامات منابع انسانی تأثیر دارد.
3. مهارتهای جدید: هر روز اهمیت مهارت های رایانه ای در مشاغل افزایش یافته و در مقابل اهمیت توانایی ها و تلاش های جسمی روز به روز کاهش می یابد. اهمیت مهارت های ارتباطی، تصمیم گیری، توانایی های ذهنی و مهارت های انسانی در اغلب مشاغل بیشتر و مهارت های کار تیمی ضروری تر شده است.

4. دانشگران و استعدادها: تغییر ماهیت کارها و چرخش اقتصاد از تولید به خدمات و اقتصاد دانشی، تقاضا برای کارگران دانشی، دانشوران یا دانشگران را افزایش داده است. استخدام روزافزون دانشگران چالش های زیادی برای مدیریت منابع انسانی دارد. نحوه ارائه بازخورد، ماهیت آموزش، توسعه شغلی و معیارهای ارزیابی عملکرد دانشگران متفاوت است و باید در اقدامات منابع انسانی لحاظ شود.
5. توانمندسازی: ضرورت تعامل مؤثر با مشتریان آگاه، جذب کارکنانی را ایجاب میکند که دارای قابلیتهای بالایی باشند؛ از این رو، نحوه نگاه به قدرت یکی از چالشهای منابع انسانی است. باید بخشی از قدرت به زیردستان تفویض شود و کارکنان، توانمند و قدرتمند شوند. توانمندسازی باعث میشود که کارها و مشاغل مجدداً طراحی شوند و اختیارات تصمیم گیری بدنه سازمان افزایش یابد. برای توانمندسازی کارکنان و اخذ تصمیمات، باید آموزشهای لازم حل مسأله و تصمیم گیری برای آنها فراهم شود.

6. کار تیمی: پیچیده تر شدن فناوری و نحوه انجام کارها، مهارتهای متنوعی را میطلبد. تنوع مهارت ها، کار تیمی را اجتناب ناپذیر میکند. انتخاب اعضای تیم، تهیه جدول زمانی انجام کارها، تعامل مؤثر با مشتریان و ... چالشهای جدیدی است که اقدامات منابع انسانی را تحت تأثیر قرار میدهد.
7. کیفیت: برای رقابت در جهان امروزی، ارائه محصولاتِ باکیفیت بسیار مهم است. بهبود کیفیت بر اقدامات مدیریت منابع انسانی مؤثر است و انتخاب کارکنان، آموزش، طرح توسعه فردی و ارزیابی عملکرد باید در راستای بهبود کیفیت جهت داده شود.
8. ادغام: ادغام و جذب شرکتها یکی از چالشهای اساسی مدیریت منابع انسانی است. مدیریت تضاد بین کارکنان دو شرکت، چالش بسیار اساسی است و آموزشهای واحد مدیریت منابع انسانی میتواند در این زمینه راهگشا باشد. یکی از چالشهای دیگر، تفاوتهای موجود در سیستم حقوق و دستمزد، ارزیابی عملکرد و بقیه سیستمهای منابع انسانی است که باید ترکیب شده و طرح جدیدی ارائه شود.

9. کوچک سازی و مهندسی مجدد: کوچک سازی شرکتها یکی از معضلات اصلی منابع انسانی است. وقتی تعداد افراد اخراجی در یک شرکت زیاد میشود، تصویر بیرونی و آوازه شرکت آسیب میبیند و جذب استعدادها چالش جدی برای مدیریت منابع انسانی میشود.
جهش های فناورانه و تغییر سریع نیازهای مشتریان موجب میشود که سازمانها به طور مستمر روش انجام کارها را بازبینی و بازآرایی و مهندسی مجدد کنند. مهندسی مجدد اقدامات منابع انسانی را تحت الشعاع قرار میدهد؛ اول اینکه ممکن است واحد منابع انسانی دچار تحولات اساسی شود و دوم اینکه مدیریت منابع انسانی باید زمینه لازم را برای بازطراحی کارها و مشاغل آماده سازد.
10. برون سپاری: در اثر فشارهای رقابتی، بسیاری از سازمانها انجام بخشی از فعالیت های خود را به شرکتهای دیگر می سپارند. در آمریکا، 80 درصد شرکتها حداقل یک فعالیت منابع انسانی را برون سپاری کرده اند.
یکی از چالشهای اخیر که موجب کاهش هزینه تا 60 درصد شده است، شغل سپاری است که طی آن شرکتها ترجیح میدهند مشاغل خود را به کشورهای دیگر منتقل و از کارگران آنها استفاده کنند.
یکی از راهکارهای جدید به جای کوچک سازی، برون سپاری یا شغل سپاری، لیزینگ کارکنان است. در این روش شرکتها طبق توافقنامه ای با سازمان های کارفرمای حرفه ای، نیروهای شان را تأمین و به شکلی آنها را اجاره   می کنند.

11. جهانی شدن: سازمانها برای بقا مجبورند به بازارهای جهانی وارد شوند. انتخاب کارکنان از انواع کشورها و تعامل با فرهنگ های گوناگون چالش جدی برای مدیریت منابع انسانی است.

12. تحول فناورانه و اقتصاد اینترنتی: بکارگیری اینترنت موجب تحولاتی در محیط کار شده و مدیریت منابع انسانی باید بتواند مهارتها و آموزشهای لازم را در این زمینه ایجاد کند. شیوه فناوری اطلاعات باعث شده است که مدیریت منابع انسانی الکترونیک روز به روز تداول بیشتری پیدا کند. مدیریت منابع انسانی الکترونیک امکان کارمندیابی، انتخاب و آموزش الکترونیک را فراهم ساخته است.
13. قرارداد موقت و انعطاف پذیری: ضرورت پاسخ فوری به تغییرات محیطی و بهره گیری از فرصتهای جدید و برآورده ساختن نیازهای متغیر مشتریان باعث شده است که انعطاف پذیری به عنوان یک استراتژی کلی پذیرفته شود. این وضعیت به روابط استخدامی جدیدی منجر گردیده است. امروزه کار به صورت آنکال، قرارداد ساعتی، موقت و پروژه ای بیشتر متداول شده است و کارفرما و کارگر هیچ یک به دنبال استخدام بلندمدت نیستند.
14. اخلاق و مدیریت منابع انسانی: روز به روز مباحث اخلاقی در دنیای تجارت حساس تر میشود. تصمیمات مدیریت منابع انسانی باید اخلاقی باشد ولی شواهد تجربی نشان میدهد که در برخی از تصمیمات مدیریت منابع انسانی اخلاق رعایت نمیشود.

منبع: https://telegram.me/iran_hrm

چگونه بهترین کارکنانم را حفظ کنم؟

سال ها آرزو داشتم که برای خودم کسب و کاری داشته باشم که در نهایت موفق شدم. در حال حاضر مشکل ترین کار من حفظ و نگهداری کارکنان شایسته است. من مدیر یک شرکت کوچک ۳۳ نفره هستم. وقتی یکی از کارکنان شرکت را ترک می کند، واقعا مشکلات فراوانی ایجاد می شود. در ماه گذشته دو نفر از بهترین کارکنان من شرکت را ترک کرده اند. گاهی اوقات احساس یک مدیر اجرایی را دارم و گاهی هم احساس پدر ۳۳ نوجوان را که مدام او را به ترک خانه تهدید می کنند. این موضوع خواب و خوراک را از من گرفته و مرا خیلی     بیقرار کرده است. چرا که منتظر هستم تا ببینم نفر بعدی که شرکت را ترک می کند چه کسی است. آیا هیچ راه حل فوری وجود دارد که به من پیشنهاد کنید؟
مدیر گرامی:
همان گونه که شما می دانید، مدیر خوب بیشتر به یک پدر خوب، شبیه است. شما باید هم معلم، مربی، مشاور و هم مشوق باشید. پویایی اقتصاد جدید باعث شده است که مدیران در تمامی شرکت‌ها (از۵۰۰شرکت برتر فورچون تا شرکت‌های کوچک)همانند والدین درمانده رفتار کنند.
این جا نکته مهمی وجود دارد که باید به خاطر سپرده شود. وی جی گوین داراجان(VG Govindarajan) استاد برجسته مدیریت استراتژیک در دارتموس(Dartmouth) و یکی از ده استاد برتر مدارس بازرگانی بیزنس ویک ((Business Week در برنامه توسعه مدیران کالج اسمیت به مدیران خود چنین یادآور شده است:
“ زمانی که کشتی در حال غرق شدن باشد، معمولا بهترین شناگران، اول از همه خود را به آب می اندازند”. در شرایط سخت، نخستین و مهمترین چالش شما این است که در کارکنان این باور را به وجود بیاورید که اگر همه آنها کار خودشان را انجام دهند اوضاع به زودی بهتر خواهد شد. بنابراین بی خوابی های شب و بد اخلاقی های صبح، بدترین کاری است که شما می توانید انجام دهید. افراد خوب معمولا از روسای بد اخلاق و تند مزاج (بخوانید کشتی خارج از کنترل و در حال غرق شدن) فاصله می گیرند. از دست شما کاری بر نمی آید، پس بهتر است با پزشک یا مشاور خود برای زیر کنترل گرفتن اوضاع صحبت کنید.
استراتژی های تایید شده ای وجود دارند که مدیران خوب برای حفظ روحیه، افزایش بهره وری، وفاداری و در نهایت پیروزی در جنگ استعدادها از آنها استفاده می کنند. به عبارتهای زیر نگاه کنید و ببینید در حال حاضر به چه میزان و با چه اشتیاقی از آنها استفاده می کنید. از مقیاس زیر برای جهت امتیاز دهی به پرسشها استفاده کنید:
به هیچ وجه (۱)
گاهی اوقات (۲)
اغلب اوقات (۳)
همیشه(۴)
تا چه اندازه از مدیریت کارکنان به صورت استراتژیک استفاده می کنید؟
عبارت های زیر چقدر در مورد شما مصداق دارد؟
۱) من برای تمامی کارکنان، هدفهای عملکردی فردی تعیین شده‌ای دارم و به آنها در مورد دستیابی به هدفها  آگاهی می دهم و زمانی که به هدفها می رسند، از آنها قدردانی کرده، در غیر این صورت به طور سازنده انتقاد می کنم.
۲) به افراد اجازه می دهم که برای تمامی امور خود وقت کافی داشته باشند. بنابراین انعطاف پذیری و ساعتهای کار مناسب بخشی از فرهنگ سازمان ما است.
۳) حقوق کارکنان در سازمان من بیش از ۷۵ درصد سطح دستمزد صنعت یا منطقه جغرافیایی مربوطه است.
۴) ما از راه جشن گرفتن رویدادهای مهم، به کارکنان اجازه می‌دهیم که اوقات خوب و خوشی را در محیط کار داشته باشند.
۵) به کارکنان اجازه می دهم که کار را به مناسب‌ترین روش در محدوده چارچوبها و نتایج توافق شده، انجام دهند.
۶) پیوسته از کارکنان می خواهم که ایده های خود را در مورد چگونگی اداره چالش های کسب و کار ارائه دهند.
۷) افراد مرا با اسم کوچک صدا می زنند و من هم اسامی کوچکشان را می دانم و تا اندازه‌ای هم از زندگی شخصی آنها آگاهی دارم. آنچه برای ایشان اتفاق می افتد، برایم اهمیت دارد.
۸) برای من مهم است که کارکنان در شغل خود احساس چالش کرده، از توانایی های خود استفاده کنند. با آنها در مورد چگونگی رشد و توسعه کار جاری صحبت می کنم.
۹) می دانم که هر کسی به برخی از جنبه‌های شغل خود علاقه داشته، یا از آن بیزار است وکارکنان از صحبت با من در مورد افزایش آن بخش از شرح وظایف که از انجام آن لذت بیشتری می برند، احساس راحتی دارند.
۱۰) اخبار کسب و کار را با کارکنان در میان می گذارم تا آنها بتوانند ارتباط بین کارهایی را که انجام می دهند و نتایجی که سازمان کسب می کند، ببینند.
● نتیجه
شما از چند راه می توانید به امتیازات کسب شده نگاه کنید. نگاه اول اینکه به جمع امتیازها نگاه کنید . اگر شما دست کم ۳۰ امتیاز از ۱۰ پرسش کسب نکرده باشید، از کارکنان خوب خود دعوت می کنید که به جایی بروند که با آنها با احترام بیشتری رفتار می شود. دومین نگاه این است که در باره عبارتهایی که در آنها امتیاز ۱ یا ۲ را کسب کرده اید بیشتر تامل کنید.
این آزمون بیانیه رهبری بهره ور، احترام آمیز و با روحیه است که نشان دهنده مجموعه عناصری است که در ادبیات مدیریت تاثیر گذار، طی سالیان گذشته مطرح شده است .
شما از من درباره راه حل فوری پرسیده بودید. من عبارت شماره ۱۰ را به شما پیشنهاد می کنم.
اگر این استراتژیها به گونه مستمر و با درک درست از دلایل اهمیت آنها، در ارتباط با رشد و توسعه کارکنان به کار گرفته شوند، سازمان شما را از محلی که افراد در حال ترک آن هستند، به جایی که افراد منتظر استخدام شدن در آن هستند، تبدیل خواهد کرد.
برگردان: احمد عیسی خانی
منبع : ماهنامه تدبیر

کلیات منابع انسانی-3

برای اینکه مدیریت منابع انسانی نقش مؤثری در تحقق استراتژیهای سازمان ایفا کند باید به آن اهمیت و جایگاه والاتری داده شود. برای موفقیت اقدامات منابع انسانی، مدیران منابع انسانی باید روابط قوی با مدیران ارشد شرکت برقرار کنند. در پانصد شرکت برتر مورد مطالعه فورچون، معاونان منابع انسانی به طور متوسط 175000 دلار در سال حقوق دریافت کرده اند.

نقش های منابع انسانی
با تقسیم وظایف مدیران منابع انسانی به کوتاه مدت و بلندمدت در مورد افراد و فرآیندها چهار نقش کلیدی برای مدیران منابع انسانی حاصل می شود:
1. شریک استراتژیک و قهرمان تغییر: مدیران منابع انسانی باید خود را شریک استراتژیک سازمان بدانند و اقدامات سازمان را در راستای استراتژیها و اهداف آن جهت دهند. مدیران منابع انسانی ضامن انجام موفقیت آمیز تغییرات استراتژیک در سازمان هستند و باید با اتخاذ تدابیر مؤثر، مقاومت کارکنان را در برابر تغییر کاهش دهند.
2. حامی کارکنان: مدیران منابع انسانی باید محیطی فراهم کنند که در آن کارکنان احساس آرامش و امنیت نمایند و انگیزه لازم برای کار را داشته باشند.

3. نقش توسعه دهنده سرمایه انسانی: مدیران منابع انسانی باید زمینه را برای رشد، یادگیری و توسعه مهارتهای همه کارکنان و مدیران آماده سازند. آنها باید طرحهای توسعه فردی و تیمی همه کارکنان را پیگیری و اجرا کنند.
4. متخصص کارکردی: انتظار میرود مدیران منابع انسانی بتوانند به عنوان متخصصان حرفه ای وظایف تخصصی و فنی در حوزه منابع انسانی نظیر انتخاب، آموزش، کارمندیابی و ارزیابی عملکرد را با کارایی و اثربخشی بالا انجام دهند.

منبع: https://telegram.me/iran_hrm

کلیات منابع انسانی-2

منابع انسانی اصلی ترین سرمایه هر سازمان است و هر سازمانی در راستای مأموریت و تحقق اهداف و اجرای استراتژیهای خود باید اقداماتی را در زمینه منابع انسانی انجام دهد.
امروزه منابع انسانی به عنوان بهترین سرمایه مطرح است و نگاه هزینه ای به منابع انسانی در حال از بین رفتن است. برای رقابت در جهان امروز، صرفاً کیفیت محصولات و فناوری جدید کفایت نمیکند و منابع انسانی به عنوان یک مزیت رقابتی پایدار مطرح است. برخلاف بسیاری از منابع دیگر سازمان که پس از استهلاک و از بین رفتن به راحتی میتوان آنها را جایگزین کرد، جایگزینی منابع انسانی شایسته چندان راحت نیست و به سهولت انجام نمی گیرد.

بنابراین می توان نتیجه گرفت که منابع انسانی شایسته برای سازمان، ارزشمند و کمیاب است، به راحتی قابل کپی برداری، تقلید و جایگزینی نیست و موجب کسب مزیت رقابتی پایدار می شود.

وظایف مدیریت منابع انسانی:

1. تدوین استراتژیهای منابع انسانی در راستای استراتژیهای سازمان و نهادینه سازی رویکرد مدیریت استراتژیک منابع انسانی؛
2. تجزیه و تحلیل و طراحی و ارزشیابی و طبقه بندی مشاغل؛
3. برنامه ریزی برای تأمین منابع انسانی مورد نیاز سازمان در سالهای آینده بر اساس برنامه های استراتژیک
4. کارمندیابی؛ یعنی شناسایی کسانی که از شرایط بالقوه استخدام در سازمان برخوردارند.
5. انتخاب شایسته ترین افراد برای تصدی مشاغل در سازمان
6. استخدام و تنظیم برنامه های جامعه پذیری کارکنان جدید به سازمان؛
7. طراحی سیستم جبران خدمات اعم از حقوق و دستمزد و مزایای رفاهی؛
8. طراحی سیستم مدیریت عملکرد کارکنان؛
9. طراحی سیستم پاداش فردی و تیمی؛
10. توسعه منابع انسانی از طریق آموزش کارکنان؛
11. توسعه منابع انسانی با جانشین پروری و طراحی مسیر شغلی
12. طراحی سیستم بهداشت و ایمنی محیط کار، روابط کار و حل مسائل مربوط به شوراهای کارگری؛
13. طراحی سیستم انضباطی و ضوابط اخلاقی.

مطالعات در شرکتهای موفق جهان نشان میدهد که به ازای هر 93 کارمند، یک نفر کارشناس منابع انسانی لازم است. البته در شرایط فعلی و با توجه به سطح مهارتها به نظر می آید که در ایران یک نفر کارشناس قادر نخواهد بود 93 کارمند را برای اقدامات منابع انسانی پشتیبانی کند.

هرچند مدیریت منابع انسانی اقدامات تخصصی انجام میدهد، ولی از آنجا که انسانهای درون سازمان موضوع اصلی مدیریت منابع انسانی هستند نمیتوان منابع انسانی را فقط به یک حوزه تخصصی محدود کرد. از دهه 1980 و توأم با تغییر در فلسفه وجودی انسان در سازمان، مدیریت منابع انسانی به تدریج از وظایف استخدام و تعیین حقوق و مزایا فراتر رفته و در تحقق برنامه های استراتژیک کل سازمان مشارکت فعالی دارد.

منبع: https://telegram.me/iran_hrm

کلیات منابع انسانی-1

مدیریت به عنوان یک علم سکولار زمانی در تاریخ تفکر بشری در غرب بوجود آمد که بشر مدرن خدا را کشته بود و خود جانشین خدا برای اداره جهان شده بود. این وضعیت در جمله زهرآگین نیچه که "خدا مرده است" به جدی ترین شکل ممکن نمود یافته بود. بشر تلاش میکرد در دنیای بی خدا، مدیریت جهان را خودش بر عهده بگیرد و برای حل مشکلات خود و جهان اجتماعی ساخته خود، به خدا مراجعه نکند. در این بین کنترل انسانهای دیگر ضرورت می یافت و باید زمینه شناخت رفتار انسان در سازمان به منظور کنترل فراهم می شد؛ از این رو، جوانه های علم مدیریت رفتار سازمانی و به تبع آن مدیریت منابع انسانی بتدریج رشد یافتند. 

هدف رفتار سازمانی و منابع انسانی شناخت، پیش بینی و کنترل رفتار انسان در سازمان است. رفتار سازمانی صرفاً به تبیین علل رفتار بسنده نمی کند، بلکه تجویزاتی نیز ارائه می دهد و در مواردی رفتار جهت داده میشود تا رفتار دلخواه حاصل شود.

ققر مدیریت در قرن اخیر از این بوده که برای حل مسائل انسانی از الگوهای غیر انسانی (حیوانی و طبیعی) بهره گرفته است. برای مثال، تعمیم نتایج حاصل از آزمایش روی سگ، موش، کبوتر و اسب به انسان، مرتبه وجودی انسان را تنزل میدهد، ولی در رفتار سازمانی به دلایل نسبتاً عقلایی متداول است.

مثل همه مفاهیم مدیریت، فقر رفتار سازمانی و مدیریت منابع انسانی در این است که نظریه ها و مفاهیم آن در سطح چگونگی هستند و چندان توجهی به چیستی و چرایی ندارند. چگونه انسان را برانگیزانیم؟ انسان چگونه ادراک می کند؟ انسان چگونه یاد میگیرد؟ ...


منبع: https://telegram.me/iran_hrm